انسان وقتي بلند حرف مي زند صدايش را مي شنوند ،
اما وقتي آهسته حرف بزند به گفته اش گوش مي دهند.
تک تير اندازمان رو صدا زدم و با دست سنگري رو نشانش دادموگفتم آنجاس اون عراقي رو بزن.اسلحه رو برداشت از دوربين اسلحه نگاه کرد نشانه گرفتنفسش را حبس کردانگشت اشاره اش رو گذاشت روي ماشهيکدفعه ديديم انگشتش رو برداشت و اسلحه رو پايين آوردچند لحظه بعد اسلحه اش رو برداشت نشانه گرفت و شليک کرد گفتم :چرا دفعه ي اول نزديش؟گفت: آخه داشت آب ميخورد
سلام طاعاتتون مورد قبول درگاه حق و صبح سبزي داشته باشد انشاالله
بسم رب الشهدا و الصديقين
بچه ها يکي يکي شهيد مي شدند کار مصطفي شده بود سينه خيز رفتن ميان مجروحان. آب مي خواستند، آب نبود.با يک کلمن آب برگشت ميان بچه ها، به شوق آب رساندن.صداي ياران بلند بود.
يا اباصالح المهدي ادرکنيآب مانده بود دست مصطفي. همه شهيد، همه چاک چاک.علي نوري، منصور موحدي، محمود پهلوان نژاد، همه تک تيرانداز، هر کدام براي خود يک گردان، يک لشکر.ساعت 2 بعد از ظهر، اخبار به مردم گفت که عمليات فرمانده ي کل قوا با انهدام نيروهاي عراقي در شمال آبادن، موفق بوده است.مردم خوشحال بودند از اين پيروزي.ما گريه مي کرديم .شصت نفر از ياران ما مانده بودند زير آفتاب داغ داغ.همه شهيد. همه چاک چاک.
طاعات و عزاداريهايتون در اين شب قدر مورد قبول درگاه حق انشاالله...