نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ تخربيچي جامانده 
هر چه سيد علي اسرار کرد، مخالفت کردم تا اين که يک روز گفت:

_ آقاي قرباني ! اطاعت از فرماندهي واجب، اما فرداي قيانت پيش مادرم زهرا(س) از

شما شکايت مي کنم که اجازه نداديد به خط مقدم بروم.

با اين حرف اش دل ام سوخت. با آن که دوست نداشتم او را از دست بدهم، ولي قبول

کردم. سيد سرنيزه اي گرفته بود و گفت:

با اين سر نيزه مي خواهم انتقام مادرم ، زهرا(س) را از اين نامردها بگيرم.

شهيد علي امامي