بازار احمدي نژاد کشي داغ است! بازار داغ احمدي نژاد کشي اين روزها داغ داغ است، و پياله ي دست من سرد سرد. نه دستانم آن قدر گرم هست که دست دوستان مخالف را گرم بفشارم و نه زبانم آنقدر سرخ که پاسخي کوبنده نثارشان کنم. ولي حس ميکنم عده اي دارند براي برپايي عيدي به رسم (قربان، بله قربان)، رئيس جمهور کشورشان را دستي دستي قرباني ميکنند.

نه آنقدر نازک صورتي بوده ام که با خواندن نوشته هايشان پلنگ شوم، نه آنقدر پلنگم، که با خواندن مطالبشان صورتم صورتي. نه آنقدر در اصولم که هر که از من دور شد انحرافي شود، نه آنقدر منحرف که توان صحبت با منحرف را نداشته باشم. نه آنقدر آخوندم که جز حاج آقا مساله از من نخواهند نه آنقدر عوام که اجازه دهم هر کس هر مساله اي را مطرح کند.

اصلا من دل خوشي از بازارهاي زمان اين رئيس جمهور هم ندارم، نه بازار اقتصادش، نه بازار سياستش ، زيرا که هر دو دارند همديگر را گرم ميکنند و من اگر گرمايم از بازار باشد ميشوم همان بازاري اي که معلوم ميشود وصله ام به جيبم نه فکرم.

آقايان احمدي نژاد کش، شما يادتون نمياد، يه زماني يه رئيس جمهوري داشتيم هم فاميلي امام جمعه موقت شهرشان تهران، خاتمي ، البته فقط جمعه بودنش شبيه به اين امام جمعه بود، چون نه امام بود ولي جمعه بود.هميشه تعطيل خدا تعطيل بود و عاشق تعطيلي. بگذريم از معايب بسيارش که رهبرمان هميشه اصل را بر اين ميگذاشتند که دفاع شود از راي مردم، به راي مردم احترام گذاشته شود.

البته اين به آن معنا نيست که ساکت باشيم و شاهد کارشکني ها باشيم رئس جمهوري که خود آنقدر نميداند که در شرايط بحراني کشور، که همه دست در گريبان گراني هايي سر سام آور هستند، جوانفکر مهم ترين مساله نيست، مستحق نکوهش هاست، اما اين ميدان پر مخاطره ميشود، حواسمان به بي تقوايي هايمان نيز باشد

پرهيز شود از منيت هايي که به خاطر يک مشت کامنت هر پستي گذاشته شود. به خاطر يک مشت احسنت هر غلطي نکنيم.

آنهايي که داريد رئيس جمهور کشورمان را زودتر از موعد ميکشيد، يادتان باشد، رهبرمان اوضاع را شعب ابي طالب نميدانند، که شماها کوس تحريم سر داديد و دم از شعب ميزنيد . شماها نه ميدانيد بدر و خيبر چيست، و خدا ميداند، اگر هم ميدانستيد، نگاهتان از زاويه ما نبود