من با شهادت عروسي كردم؛ حجلهمان سنگرم بود، و شيريني و نُقلهايمان باران گلوله و تركش بود. اي مادر مهربانم، در آخر، من با خون سرخم سند اين عروسي را امضا كردم. مادرجان، در ميان آتش و دود، باروت و گلوله، عروسيم انجام گرفت. مادر خوبم، ايمان داشته باش كه بزودي ثمرة اين وصلت خدايي را خواهي ديد: فرزند ما آزادي است، آزادي، آزادي، آزادي.