[قلب][گل][گل][قلب]
آنچه بار زندگي را بردوش ما سنگين تر مي سازد

عموماً زياده روي در خود زندگي است
[قلب][گل][گل][قلب]

[گل][قلب][گل]
اگر مي خواهي احساس ثروتمندي کني

تموم چيزهايي را بشمار که داري

و پول قادر به خريدشان نيست
[گل][قلب][گل]

[گل][قلب]
عشق و دوست داشتن بار سنگيني است

کسي بر دوش مي گيرد که يک دنيا وفادار باشد
[قلب][گل]

[گل]
سلام دوست عزيزم
از حضور گرم و مهربان و کامنت هاي زيبا و پراز احساس قشنگت سپاسگزارم...
[قلب][قلب]
ناراحتيد ؟ غمگينيد ؟ احساس نا اميدي مي کنيد ؟

من فقط با شما به انداره ى يک دعا فاصله دارم ، با من حرف بزنيد

خدا
[گل][گل][گل]

بصيرت- انقلاب


اي علمداران علمداري کنيد

رهبر اسلام را ياري کنيد

بازهم در غربتي پْر از خروش

"اَين عمار" علي آيد بگوش

گوئيا که شام عاشورا شده

عشق در اين امتحان معنا شده

رفتني ها مي روند از کربلا

کيست تا باقي بماند بر وفا

عشق را بار دگر احيا کنيد

گوش جان خويشتن را وا کنيد

رهبري بيدار دل فرياد زد

شعله ها بر جان استبداد زد

بي بصيرت، عالمي در غفلت است

بي بصيرت، دين حق در غربت است

سعي در راه شريعت لازم است

در ره ايمان بصيرت لازم است

دل به سوي کربلا پر مي زند

نبض ما با نبض رهبر مي زند

ما دل خود را به رهبر مي دهيم

ما به فرمان علي سر مي دهيم

جلو? ايمان ز رويش منجلي است

رهبر بيدار ما "سيد علي" است


********

مجمع زينبيون اهل بيت اهواز

بيت آيت الله موسوي

zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com

اللهم اشف كل مرضانا به حرمت مولاتنا فاطمه الزهرا سلام الله عليها

سايه ات بر سر ما دايم الاوقات


گوشه نگهت بر دل و جان در همه حالات

مهدي فاطمه کند دعا بهر سلامت....

اللهم اشف كل مرضانا به حرمت مولاتنا فاطمه الزهرا سلام الله عليها

سايه ات بر سر ما دايم الاوقات


گوشه نگهت بر دل و جان در همه حالات

مهدي فاطمه کند دعا بهر سلامت....

اللهم اشف كل مرضانا به حرمت مولاتنا فاطمه الزهرا سلام الله عليها

سايه ات بر سر ما دايم الاوقات


گوشه نگهت بر دل و جان در همه حالات

مهدي فاطمه کند دعا بهر سلامت....

سلام دوست عزيز. ممنون از حضورتون. اللهم اشفع سيدنا و امامناالخامنه اي
پدرم مي گفت:امروز از ميدان شهدا رد ميشدم براي شهداي هفده شهريور فاتحه خوندم ولي پاک يادم رفته بود که در سال 1364 درچنين روزي در ارتفاع گزيل 35 نفر از همرزمانم شهيد شدند از جمله شهيدمظلوم و عارف بالله شهيد حشمت الله شيربيگي اعلي الله مقامه.
نيمه شب بود نيروهاي شناسايي خبر آوردند که راهکار لو رفته و ما مجبور شديم از منطق صعب العبور شرق ارتفاع بالا رفته و نيروهاي دمکرات را که از طرف بعثيون کافر پشتيباني مي شدند دور بزنيم.
هرطوري بود با سختي و مشقت تمام از کوه بالا رفته و آنان را غافلگير نموديم. اما صبح که شد قله يکپارچه آتش شد و هر لحظه يکي از بچه ها پرمي کشيدو حوالي بعدازظهر بود که حشمت شيربيگي با لب تشنه در حالي که مواضع دشمن را باتيربار زيرآتش مي گرفت با آرپي جي شهيد شدند.
صحنه صحنه عاشورا بود و در گرماگرم جنگ يکي با يک سه ليتري آب سرد بالا آمده ولي بچه ها با تعارف به همديگر و اينکه ديگري از من تشنه تر است آب را به آخر خط رسانده در حالي که جز معدودي از افراد کسي آب را به لب خشکيده اش در آن گرماي سوزان نرسانئ.
يادشان گرامي و راهشان پررهرو باد. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم[گل]