ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

بهمن من تاريخم تو بگو از رازهاي ناگفته ام
از شهيدان مظلوم به خون خفته ام
که صدايشان را فقط خدا شنيد
اجرشان نوري بر چهره ها دميد
گوهر فريادشان نابودي استبداد
او که مي گفتن بعد خدا نام خود را
خدا...شاه...ميهن!!!
و دستان به خون آلوده
مظلومان شنکجه داده شده
در تاريک ترين لحظه هاي زندگي
فريادشان در زمان جاري
گوشها شنواتر
لحظه هاي آشناتر
اتحاد زيبا تر
مشت شدند انگشتان
تمام گروهاي مبارز در آن عيان
ريشه ي استبداد ستس تر
داهاي مردم قوي تر
برفت ظلم از خاک وطن
«هوا دلپذير شد
گل از خا بردميد
پرستو به بازگشت زد نغمه ي اميد»
و نگاه منتظران به آسمان وافق
فرشته بر زمين نشست
و نواي آزادي شور انگيزتر شد
حال سي سال گذر تاريخ بر آن زمان
جنگ...صبر...تلاش...شکوفايي آن
هر چند گاهي به عدالتي شده چون خزان
بياييد چون گذشته شويم
اسير قدرت و ظلمي نشويم
خاک به خون همه رنگين شد
انقلاب با من و ما پيروز شد
من
تو
بيا ما شويم
و بر کنيم ريشه ي ظلم من بودن را...

شاعر : سعيد مطوري

===================

اين دهه فجر است گويي نوبهار
وين همه مهراست از او يادگار

غصه ها رفتند و افسانه شدند
ناله ها فرياد مستانه شدند

دردهه فجرامتش پيروزشد
ماه بهمن ماه جان افروزشد

فجرگويي نوبهارزندگي
چون چراغي در ره سازندگي

ماهمه دلداده ي رهبرشديم
تا ابد او يار و ما ياورشديم

گفته بودم قصه دارم با شما
قصه اي از ماه بهمن بچه ها

آنچه بشنيديد برآيندگان
بازگوييد تا بماند همچنان

از نهضت قاطعانه ي روح الله
شد دست ستمگران ز ايران کوتاه

با دست تهي و اين همه پيروزي
لا حول و لا قوت الا بالله

… دهه فجر مبارک باد.