سلام
ممنون.............
صبح است و ژاله ميچکد از ابر بهمني
برگ صبوح ساز و بده جام يک مني
در بحر مايي و مني افتادهام بيار
مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني
خون پياله خور که حلال است خون او
در کار يار باش که کاريست کردني
ساقي به دست باش که غم در کمين ماست
مطرب نگاه دار همين ره که ميزني
مي ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از اين پير منحني
ساقي به بينيازي رندان که مي بده
تا بشنوي ز صوت مغني هوالغني
التماس دعاي فرج.
[التماس دعاي فرج.]