الهي!
الهي نور تو چراغ معرفت بيفروخت
دل من افزوني است.
گواهي تو ترجماني من بکردند نداي من افزوني است.
قرب تو چـــراغ وجد بيفروخت.
همت من افزوني است.
بود تو کار من راست کـــرد بود من افزوني است.
از بود خود چه ديدم مگر بلا و عنا؟واز بود تــــو همـــه عطاست و وفا!
به بر پيدا!و بکرم هويدا.
نا کرده گير کرد رهي.
و آن کـــن که از تو سزا.