حق نداريم آن دختري اروپايي را بشناسيم که از 16 سالگي به صحراي نوبي به آفريقا به صحراي الجزاير به استراليا مي رود تمام عمرش را در محيط وحشت و خطر و بيماري و مرگ و قبايل وحشي ميگذراند و شب و روز در جواني به کمال و پيري درباره ي امواجي که از شاخهکهاي مورچه فرستاده مي شود و شاخکهاي مورچه ديگر که آنرا دريافت مي کنند و چون عمر را به پايان مي برد دخترش کار و فکر او را دنبال مي کند. اين نسل دوم زن اروپايي در سن50 به فرانسه باز مي گردد و در دانشگاه مي گويد:<<من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضي از علايم مکالمه ي او را يافته ام>> حق نداريم (مادام گواشن)را بشناسيم که تمام عمر را صرف کرد تا ريشه ي افکار و مسائل فلسفي حکمت بوعلي و ابن رشد و ملاصدرا و حاجي ملاهادي سبزواري (آيا اين افراد را مي شناسيد؟؟) را در فلسفه ي يونان و آثار ارسطو پيدا کرد و با هم مقايسه نمود آنچه حکماي ما بد ترجمه کرده اند را تصحيح نمود.
حق نداريم (رزانس دولا شاپل) که بيش از همه ي علماي اسلام .و حتي شيعان و کباده کشان ولايت علي و مدعيان معارف علوي او يک دختر زيباي آزاد و مرفه سوئدي نژاد با دوري از جو فرهنگي اسلام و زمينه ي تربيتي و اعتقادي شيعي از آغاز جواني زندگيش را وقف شناخت آن روحي کرد که در اندام اسلام مجهول ماند....