نسيم مي وزد اينک ز سمت کوي شما
چرا؟چگونه؟کجايش مهم نمي باشد
مهم تويي ونشستم به گفت وگوي شما
زبس که غرق گناهم ز خاطرم رفتي
ولي من آمدم اينک به جست وجوي شما
تمام شخصيت واعتبار من بوده
به قطره اي که گرفتم ز آبروي شما
قسم که بي گل رويت جهان نمي شد خلق
وعالمي شده مديون تار موي شما
جنون عشقي مجنون نه از غم ليلي ست
نظاره گرشده يک دم به ماه روي شما
تمام درد ودلم يک خيال شعري بود
فقط براي دلم مانده آرزوي شما......