«صِفَةُ الْعاقِلِ اَنْ يَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَيْهِ وَ يَتَجاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ يَتَواضَعَ لِمَنْ هُوَ دونَهُ وَ يُسابِقَ مَنْ فَوْقَهُ فى طَلَبِ البِرِّ وَ اِذا اَرادَ اَنْ يَتَكَلَّمَ تَدَبَّرَ فَاِنْ كانَ خَيْرا تَكَلَّمَ فَغَنِمَ وَ اِنْ كانَ شَرًّا سَكَتَ فَسَلِمَ وَ اِذا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ اِسْتَعْصَمَ بِاللّهِ وَ اَمْسَكَ يَدَهُ وَ لِسانَهُ وَ اِذا رَأى فَضيلَةً اِنْتَهَزَ بِها، لا يُفارِقُهُ الْحَياءُ وَ لا يَبْدو مِنْهُ الْحِرْصُ فَتِلْكَ عَشْرُ خِصالٍ يُعْرَفُ بِها الْعاقِلُ»
ويژگى عاقل، آن است كه در برابر نادان بردبارى كند، از آن كس كه به او ظلم كرده بگذرد، نسبت به زيردستان متواضع باشد، با بالادستان در خوبىها رقابت كند، هرگاه خواست سخن بگويد، بينديشد، اگر خوب بود بگويد و بهره ببرد و اگر بد بود، سكوت كند و سالم بماند، اگر بلا و امتحانى برايش پيش آمد به خدا پناه ببرد و دست و زبان خود را نگه دارد، اگر فضيلتى ديد، به سرعت از آن بهره گيرد، حيا از او جدا نگردد و حرص از او سر نزند، اينها خصلتهاى دهگانهاى است كه عاقل با آنها شناخته مىشود.