تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3   4   5    >>    >
 


سلام..منتظر حضورتان هستم

خدايا …!
گاهي که دلم از اين و آن و زمين و زمان مي گيــرد ،
نگاهم را به سوي تو و آسمـان مي گيرم ،
و آنـقـدر با تــو درد دل مي کنـم ،
تا کم کم چشـــــــــم هايم با ابـرهاي بارانيت همراهي مي کنند
و قلبـــم سبک مي شود آنــوقــت تو مي آيي و تــــــمـــــــــام فضاي دلـم را پر مي کني
و مـــــن ديـــــــگــــر آرام مي شــــــوم
و احساس مي کنم هيچ چيز نمي تواند مرا از پاي دربيـاورد !
چون تو را در قلبــــــــــــــم دارم …
موفق و سربلند باشي..

من غصه دار غصه هايي قرينم/ من کربلارا يادگار آخرينم
من يادگارروزهاي خاک وخونم/ من يادگارچهره هاي لاله گونم
من تشنگي درخيمه رااحساس کردم/ يادازدو دست خوني عباس کردم
من کودکي بودم که آهم راشنيدند/ ديدم سرجدغريبم رابريدند
من باخبرهستم ز باغ بي شکوفه/ خورشيد رابر نيزه ديدم بين کوفه

ممنون ازحضورتون
التماس دعا
اي مرکز ثقل کهکشان دل من
خورشيد بلند آسمان دل من
عمريست که من منتظر ديدارم
يک جمعه بيا به جمکران دل من

اللهم عجل لوليک الفرج
ياعلي

سلام...
آي آدمها...
مهربان بودن کار سختي نيست...
چشمهايتان را ببنديد...
اخمهايتان را باز کنيد...
لبخندها را بيدار کنيد...
خشمهايتان را بخوابانيد...
به همين سادگي...
قلبهايتان را مهربان کنيد...
ضرر ندارد...
کافيست...
يکبار فقط امتحان کنيد...
+ باران 

?ه بار سر ک?س خواب بودم

استاد اومد با? سرم ب?دارم کرد

گفت خواب بود? ؟

منم هول شدم گفتم نه استاد دراز کش?ده بودم

چچچچچچچچچچچچررررررررررررررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
حيف شد وبلاگ خوبي بود
شب تار من خدايا زچه رو سحر ندارد
مگر اين عزيز زهرا ز دلم خبر ندارد
تو به من مگر نگفتي , غم دل به او بگويم
غم دل بگفتم اما به من او نظر ندارد
همه دم زنم صدايش شنوم مگر نوايش
چه کنم که آه سردم به دلش اثر ندارد
تو بگو کجا روم من که جمال او ببينم
که دلم به جز جمالش هوس دگر ندارد
تو بده نشانم او را که جز او دگر نبينم
که نديده هر که او را به يقين بصر ندارد
ز ظهور او سئوالي بنمودم از يکي گفت
که ز وقت رجعت او خبري بشر ندارد
به کجايي اي عزيزم نگري به حال و دردم
که فراق و دوري تو به جز از ضرر ندارد
تو براي شيعه هستي چو پدر به امر يزدان
تو بيا که شيعه جز تو پدري دگرندارد
نه فقط منم که هجرت زده آتشي به جانم
به حسين(ع) نما عنايت که کسي به بر ندارد
تو به کربلا نبودي به حسين کمک نمايي
ز وفابرس به دادش که کسي به سر ندارد
به کنر نعش اکبر بنشست حسين (ع) و گفتا
که خبر دهد به ليلا که دگر پسر ندارد
به مصائب حسيني به جهان کسي چو (کردي)
از ميان سينه سوزان سخنش اثر ندارد
سلام
عشق و محبت ردپاي خدا در زندگيست ، اميدوارم زندگيت پر از ردپاي خدا باشد
هديه امام حسين(ع) به ميرزا تقي خان اميرکبير:
...
به گزارش همت آنلاين، آيت الله اراکي فرمود:
شبي خواب اميرکبير را ديدم، جايگاهي متفاوت و رفيع داشت
پرسيدم چون شهيدي و مظلوم کشته شدي اين مرتبت نصيبت گرديد؟
با لبخند گفت
خير
سؤال کردم چون چندين فرقه ضاله را نابود کردي؟
گفت
نه
با تعجب پرسيدم
پس راز اين مقام چيست؟
جواب داد
هديه مولايم حسين است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فين کاشان زدند؛ چون خون از بدنم ميرفت تشنگي بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگويم قدري آبم دهيد؛ ناگهان به خود گفتم ميرزا تقي خان! 2 تا رگ بريدند اين همه تشنگي! پس چه کشيد پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پايش زخم شمشير و نيزه و تير بود! از عطش حسين حيا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در ديدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسين آمد و گفت
به ياد تشنگي ما ادب کردي و اشک ريختي؛ آب ننوشيدي اين هديه ما در برزخ، باشد تا در قيامت جبران کنيم[گل]


امروز شيطان شدي...چشم هاي پسران را!

فردايي نه چندان دور....شيطان ميشوند هزاران چشم...دل همسرت را!

حواست باشد بانــــــــو

چيزي که عوض دارد گله ندارد...

وبتون خيلي زيباست.مخصوصا اون عکس گل نرگس....
خوشحال ميشم به وب منم سر بزنيد:)

بسم رب المهدي(عج)

سلام

به عشق گذاشتن عکس و اشعار اين دو وزنه ي اسلام مينوسم:

خداقوت

صلواتي زلال

در اضطراب چه شب‌ها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسيد
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــراي مـــــردم شـد!

چه قــدر شنبـه و يـک شنبـه و دوشنـبه رسيد
ولي همـيشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه ‌هـا گم شد

چه هفته‌ها که رسيد و چه هفته‌ها که گذشت
شمـارشي کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد

و هـفـتـه‌اي که فـقـط ريـشه در گذشتن داشت
بـراي شعـله کـشيـدن بـه خـويـش هـيـزم شد

نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هيـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـي پـــر از تـلاطـــــم شد !؟

کـــدام جــمـعـه‌ مـــوعـــود مي‌زنـي لـبـخـنـد
بـه اين جـهـان کـه پـر از قـحطي تبسم شد؟

بــراي آمــدنـت جـــمــعــه‌اي مـعـــيــن کـــن
کـه هـفتـه‌ها همـه‌شـان خـالي از تـرنـم شد
.
.
.
سلامتي وتعجيل درفرج يوسف زهرا

صلوات

+ بسيج پيراپزشكي فردوس 
الهي توفيقم ده که بيش از طلب همدردي، همدردي کنم

بيش از آنکه مرا بفهمند، ديگران را درک کنم

پيش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم

زيرا در عطا کردن است که مي ستانيم و در بخشيدن است که

بخشيده مي شويم و در مردن است که حيات ابدي مي يابيم


 <      1   2   3   4   5    >>    >