سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

گل تقدیم شماتیری که در گلویش نشسته بود؛گل تقدیم شما


از زمان زخمی شدن و شهادتش می‌‌پرسم و مادر می‌‌گوید:


توی جبهه ترکش به گلویش خورده بود. یکی از دوستانش


 به نام مهدی به یکی از همسایه‌‌ها به نام آقای قاسمی زنگ


 زده و گفته بود احمد مجروح شده و در بیمارستان امام 


رضا (علیه السلام) مشهد بستری است. آقای قاسمی هم


 به سراغ ما آمد و ماجرا را گفت. من و پدرش خیلی 


سریع خودمان را به مشهد رساندیم. ترکش اذیتش می‌‌کرد


 و هیچ چیزی نمی‌‌توانست بخورد. حتی قرص را هم نمی‌‌توانست 


از گلو پایین ببرد،‌ حتی آب هم نمی‌‌توانست بخورد،‌ برای 


همین دائم با آمپول و سرم سرپا نگهش می‌داشتند


آرزوی کوچکترین شهید دانش آموز جنگ تحمیلی


نورجهان از آخرین روزهای قبل از شهادت احمد می‌‌گوید:


 یکی از روزها که با هم روی چمن‌‌های حیاط بیمارستان


 نشسته بودیم گفت مادرجان! آرزو دارم قبل از این که 


دوباره به جبهه برگردم سفر جمکران قسمتم شود.


اصلا باور نداشتم که آخرین روزهای دیدار من و احمد


 است. دکترها می‌گفتند یک ترکش است و در می‌‌آوریمش


 و خوب می‌‌شود اما یک هفته که از آمدنش گذشت شهید


 شد. توی وصیت نامه‌‌اش از محمد خواسته بود که راهش 


ادامه داشته باشد. نوشته بود برای اسلام و ایران دعا کنید.


 بیستم مرداد سال 62 بود که شهید شد. درست مثل علی‌اصغر


 (علیه السلام) که تیر در گلویش نشسته بود. احمدم علی‌ اصغر


 من بود. مزارش هم توی مصلای سبزوار است در کنار


 تمام شهدای دیگر. وارد که بشوید، همان ردیف اول 


مزار شهدا سنگ مزار احمد من پیداست


قصه شنیدنی «احمد نظیف» دانش آموز شهید سبزواری


 که جوان‌ترین شهید دانش آموز کشور است، از 


زبان مادرش «نورجهان»


ادامه متن در لینک زیر:


goo.gl/cP7RdU


کانال مسجد مقدس جمکران:




تاریخ : دوشنبه 95/7/5 | 9:34 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر

  • تبلیغات متنی | مهم نیوز | ایکس باکس