نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    31   32   33   34   35    >>    >
 

يوسف فاطمه، امام زمان!

شنيده ام كه تو روزهاي چهارشنبه به مسجد جمكران مي‌روي و افرادي- يعني آنهايي كه بصيرت دارند- شما را زيارت مي‌كنند. به خود گفتم من كه در شهر قم نيستم كه هر چهارشنبه به مسجد جمكران بروم. حال، بايد چه كنم؟ تا اينكه تصميم گرفتم جمكران كوچكي در كنج حياط خانه درست كنم و روزهاي چهارشنبه به انتظار تو بنشينم تا شايد بيايي. نمي‏دانم كه به جمكران حقير من مي‌آيي؟ سال‌ها‌ست كه انتظارت را مي‌كشم. آخر برادر! انتظار هم بايد روزي به سر آيد، پس انتظار من چه موقع به سر مي‌آيد؟

مهدي جان!

به خداي خود مي‌گويم: اي التيام دهنده ي قلب‌ها‌! اين نگهدارنده ي خورشيد آسمان! اي پروردگار يكتاي آشكار و نهان! تو را مي‌ستايم و از تو مي‌خواهم كه تعجيل فرمايي در ظهور امام زمان! نمي‏دانم كه آيا خدا دعاي مرا مستجاب مي‌نمايد يا نه؟
مولايم!

چشم‌ها‌يم را به كوچه ي خلوت تنهايي دوختم تا شايد بيايي و چشم‌ها‌يم را از انتظار بيرون آوري. نگاه منتظرم را به هر سو دوختم تا تو را ببينم. آن قدر گريستم كه پلك‌ها‌يم آهسته آهسته روي هم آمد، ولي خبري از آمدن تو نشد. به خود گفتم انتظار چه قدر سخت است! چشم به راه بودن چقدر سخت است! به خود گفتم اي عاشق خسته دل! برخيز كه معشوق تو از اين كوچه گذر نخواهد كرد. برخيز و جاي ديگري منتظر او بنشين!
آقاي من!

بيا و باور كن كه من تشنه ي محبت توأم و هر چه از من دوري كني، عطش من بيشتر مي‌شود. بيا و رفع عطش كن با آمدنت
امام من، مهدي فاطمه!

دوست دارم با دست‌ها‌ي نواز شگرت دست نوازش بر سرم بكشي و با چشم‌ها‌ي دلربايت عشق را به من هديه دهي و با قلب رئوفت دنيا را برايم معنا كني!
محبوبم!

روزي كه تو را يافتم و مبهوت عشق تو گشتم و تو را مرهم زخم‌ها‌يم قرار دادم، آن روز را روز فرشته ناميدم. روزي كه عاشقانه به تو دل دادم و صيد قلب رئوفت شدم، آن روز را روز عاشقي خواندم. روزي كه با نگاه سرشار از محبت تو گره ي مهر را بينمان محكم ساختم، آن روز را روز دلبستگي دانستم. روزي كه با دل به خون تپيده ي تو با بي وفايي انسان‌ها‌ آشنا شدم، آن روز را روز همدلي نام نهادم. اما امروز كه از تو جدا هستم و جدايي مانعي براي رسيدن به توست، امروز را روز مرگ پرستو نام مي‌نهم.
آقاي من!

تو را قسم به خدايي كه آفريدمان! مگذار جدايي به روحمان بنشيند. حال كه جسم دور است، مگذار روح تنها بماند! از خدا مي‌خواهم كه هر چه زودتر فراق به پايان رسد و تو را ببينم و به خاك پايت بيفتم و بگويم: مهربانم! دوست دارم يار تو باشم و مي‌خواهم فرش زير پاي تو گردم! هر كدام را تو قبول كني. دوست دارم وقتي پيدايت مي‌كنم، آن قدر بر دامانت ضجه زنم تا ديگر مرا ترك نكني!
مهربانم!

شايد فردايي براي من نباشد كه من چشم انتظار فرداي تو باشم، پس براي آمدن امروز و فردا نكن!

باز ديده ام به گريه باز ميشود

باز ديدن روي تو نياز ميشود

اشک هم نشد مرحم اين دل خسته من

باز چاره من راز ونياز ميشود

باز دلم سوي رهت تنگ شد

باز هواي تو در اين چنگ شد

بي نگهت دل به که وصله کنم دل که دگر نه تو بگو سنگ شد

هر قدمي نغمه تو بر لبم

نغمه تو بر لبم آهنگ شد

لحظه به لحظه همه جا منتظر

دايره چشم چو آونگ شد

از باغ مي‌برند چراغاني‌ات کنند
تا کاج جشن‌هاي زمستاني‌ات کنند


پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهاي تار"
تنها به اين بهانه که باراني‌ات کنند


يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار مي‌برند که زنداني‌ات کنند


اي گل گمان مبر به شب جشن مي‌روي
شايد به خاک مرده‌اي ارزاني‌ات کنند


يک نقطه بيش فرق "رحيم" و "رجيم" نيست
از نقطه‌اي بترس که شيطاني‌ات کنند


آب طلب نکرده هميشه مراد نيست
گاهي بهانه است که قرباني‌ات کنند

+ اشک انار 


خدايا! شکر که تو را حدي برايت متصور نيست.

سپاس تو را که بي نهايت مهرباني و بي شمار پاک.

خدايا! حمد و سپاس از آن توست که محيطي بر تمام عالم و تو تکيه گاهي بر تمام موجودات.

خداوندا! بنده اي هستم سراپا تقصير که وجودم بر محور حيات در محاصره پيکانهاي شياطين است.

خدايا! دستم را بگير که من کسري ازتوأم و وجودم ازآن توست و همه مرا به نام تو مي شناسند

پيامبر اكرم (ص):
خداوند وقتي بخواهد بنده اي را هلاك كند
"حيــــــا" را از او ميگيرد...
وقتي حيا از او گرفته شد منفـــور ميگردد..

سلام و عرض ارادت خدمت شما دوست بزرگوار و محترم ....................[گلممنونيم از ابراز لطف و عنايت شما به منتظران ظهور ..........[گل]خدايا مرا به ابتذال آرامش و خوشبختي مکشان ، اضطرابهاي بزرگ، غمهاي ارجمند و حيرتهاي عظيم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقيرت بخش و دردهاي عزيز را بر جانم ريز . خدايا به من توفيق تلاش در شکست ، صبر در نااميدي ، رفتن بي هموار، جهاد بي سلاح ، کار بي پاداش ، فداکاري در سکوت ، دين بي دنيا، مذهب بي عـوام، عـظمت بي نام، خدمت بي منان، ايمان بي ريا، تنهايي در انبوه جمعيت و دولت . داشتن بي آنکه دوستم بدارند ، عطا کن...يا مهدي مدد

منتظران ظهور[بدرود]

2- بهتر است روي پاي خود بميري تا روي زانو‌هايت زندگي کني. (رودي)
 <    <<    31   32   33   34   35    >>    >