نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >
 

اي ظهور ناگهاني


اي بشارت بهشتي، اي ظهور ناگهاني

يک غزل به من نظر کن، با دو چشم آسماني



در مقام از تو گفتن، ناتوان ناتوانم

مي کنم تو را تکلم، با زبان بي زباني



ديدن تو آرزويي، از تبار غيرممکن

پشت خلوت خيالم، مثل بوي گل، نهاني



مي دوم نشانه ات را پابه پاي بوي حسرت

مي دوم نشانه ات را، پابه پاي بي نشاني



تو، عبور يک خيالي، رد پا نمانده از تو

از کجا گذشته اي تو، اي نسيم ناگهاني؟!



رد قلب عاشقت را، از غزل گرفته ام من

اي تغزل مجسم، اي غزل ترين نشاني



کي ظهور مي کني تو، آفتاب عالم آرا؟

کي ظهور مي کني تو، اي فروغ جاوداني؟



حاجتي ندارم از تو، جز تبسم ظهورت

کي غبار غيبتت را، از دلم مي تکاني؟!

سلام

التماس دعا .


ايوبي صبور


دو دستت برگرفت از آستين تا کسب نور از عرش

که آرد در شبت داوود فانوس زبور از عرش



بمان با درد خود در انتظار حضرت موعود

که نازل مي شود بر خاک، ايوبي صبور از عرش



به قوطي لايموت از آسمان ها خاک محتاج است

نگاه خاکيان بي نور تو افتاده دور از عرش



شبيه چشم هاي روشنت يک شب دعا فرما

بباران بر قنوت تشنه ام باران نور از عرش



کدامين روز مي پيچد بهشتي بر تن اين خاک؟

بگو کي مي دمد موسيقي گرم ظهور از عرش



بيا با محشري کبري و با غوغاي رستاخيز

بگو نازل شود انفاس تو چون نفخ صور از عرش

سلام
التماس دعا .

با تو بگويم


وقت است که بنشيني و گيسو بگشايي

تا با تو بگويم غم شب هاي جدايي



بزم تو مرا مي طلبد ، آمدم اي جان

من عودم و از سوختنم نيست رهايي



تا در قفس بال و پر خويش اسيرست

بيگانه پرواز بود مرغ هوايي



با شوق سر انگشت تو لبريز نواهاست

تا خود به کنارت چه کند چنگ نوايي



عمري ست که ما منتظر باد صباييم

تا بوکه چه پيغام دهد باد صبايي



اي واي بر آن گوش که بس نغمه اين ناي

بشنيد و نشد آگه از انديشه نايي



افسوس بر آن چشم که با پرتو صد شمع

در آينه ات ديد وندانست کجايي



آواز بلندي تو و کس نشنودت باز

بيروني از اين پرده تنگ شنوايي



در آينه بندان پريخانه چشمم

بنشين که به مهماني ديدار خود آيي



بيني که دري از تو به روي تو گشايند

هر در که بر اين خانه آيينه گشايي



چون سايه مرا تنگ در آغوش گرفته است

خوش باد مرا صحبت اين بار سرايي

سلام
التماس دعا.

باور نمي كنم



ديگر تو را ميان باديه ها

سوار بر اسب سپيد

يا ميان خيمه اي

کنا چشمه دور ترين بيد

باور نمي کنم



تو حالا در کنار مني

در همين شهر که آدم هايش هر شب

سهم خود از آسمان را

همراه زباله ها دور مي ريزند

و تمام آبي دريا را

ميان قوطي کنسرو

مي خشکانند

و مريم هايشان

زير نخل هاي معصيتي در د مي کشند

که خرمايي به باز نمي آورد .

و کودکان اين درد

نه ميان گهواره

که تا آستان گور

آيتي تلاوت نمي کنند .

و چقدر موسي

ميان جويهاي سرگردان

بي گهواره اي .

باور نمي کنم

ميان باديه ها باشي

سورا بر اسبي يال بر افراشته در باد

وقتي که دست هاي شهر

در انتظار گهواره و خرما

آسمان و دريا

بي تاب است

سلام


ممنون از حضور شما .

سلام

آتشي نمى سوزاند “ابراهيم” را

و دريايى غرق نمي کند “موسى” را

مادري،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نيل” مي سپارد

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد

مکر زليخا زندانيش مي کند ، اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند

از اين “قِصَص” قرآنى هنوز هم نياموختي؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ، نمي توانند

او که يگانه تکيه گاه من و توست

پس ؛

به “تدبيرش” اعتماد کن ،

به “حکمتش” دل بسپار ،

به او “توکل” کن ؛

و به سمت او “قدمي بردار” ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشيني

آقا اجازه خسته ام از اينهمه فريب



آقا اجازه! خسته ام از اين همه فريب،

از هاي و هوي مردم اين شهر نا نجيب.



آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،

ديوارهاي سنگي از کوچه بي نصيب.



آقا اجازه! باز به من طعنه مي زنند

عاشق نديده هاي پر از نفرت رقيب.



«شيرين»ي وجود مرا «تلخ» مي کنند

«فرهاد»هاي کينه پرست پر از فريب!



آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،

«آدم» نمي شويم! بيا: ماجراي «سيب»!



باشد! سکوت مي کنم اما خودت ببين..!

آقا اجازه! منتظرند اينهمه غريب....


سلام ممنون به چه معني ؟
لينک.........

هيچ وقت هيچ چيز و هيچ کس را بي جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابي بدهي ،يک روزي ، يک جوري ، يک جايي به تو باز مي گردد


جواب سلام را با عليک بده ،


جواب تشکر را با تواضع،


جواب کينه را با گذشت،


جواب بي مهري را با محبت،


جواب ترس را با جرأت،


جواب دروغ را با راستي،


جواب دشمني را با دوستي،


جواب زشتي را به زيبايي،



جواب توهم را به روشني،


جواب خشم را به صبوري،


جواب سرد را به گرمي،


جواب نامردي را با مردانگي،


جواب همدلي را با رازداري،


جواب پشتکار را با تشويق،


جواب اعتماد را بي ريا،



جواب بي تفاوت را با التفات،


جواب يکرنگي را با اطمينان،


جواب مسئوليت را با وجدان،


جواب حسادت را با اغماض،


جواب خواهش را بي غرور،


جواب دورنگي را با خلوص،


جواب بي ادب را با سکوت،


جواب نگاه مهربان را با لبخند،


جواب لبخند را با خنده،


جواب دلمرده را با اميد،


جواب منتظر را با نويد،


جواب گناه را با بخشش،

سلام
مي شد پرنده شد وليکن سهم ما نبود . فرصت گذشت و قسمت ما انتظار شد.
سلام
تشکرازحضورتون
اللهم عجل لوليک الفرج
التماس دعا

سلام بزرگوار ممنونم که به وب اين حقر سر زديد .
افتخار داديد
وبلاگ زيبايي داريد.
موفق باشيد.
ياعلي
سلام لطف کردييد تشريف آوردييد زحمت بکشي اگر لگو گزاشتيد ويا لينک کرديد به ما هم خبر دهيد تا شما رو با افتخار لينک بديم ممنون منتطرلينک يا گزاشتن لگوي گروه فرهنگي، مذهبي ، هنري بيت العباس هستيم

اطلاع رساني ختم سوره مبارک حشر يادتون نره به اميدنـــابودي هــمه وهــابيهاي .... روز ي نه چند دور.......[گل][گل][گل]التماس دعا[گل][گل][گل]

صداي باران زيباترين ترانه خداست که طنينش زندگي را براي ما تکرار مي کند؛ نکند فقط به گل آلودگي کفشهايمان بينديشيم!؟
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >