mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
 
+ سکوت 
خبرت هست؟


آيا خبرت هست چه مي کشم؟

از تنهايي خود و ازدحام جمعيت

در غربتي خود باخته، پشت ديوار فاصله

ميان امواج درد و ساحل ناپيداي آرامش

در جاده بي انتهاي عبور

پاهاي تاول زده و عصايي شکسته

مانده ام ميان تن پوشي از اسارت

!در حيرتم

بر تاراج فرصت در دايره زمان

و زواياي بازي که هندسه عبورم را

تا مرز نبودن کشاندند

و لحظه هاي ناب بودن را در گوشه هاي تنگ اسير کردند

مي دانم خبرت هست چه مي کشم

اي قاصد مانوس سحر

آيا وقت آمدن نفسي تازه بر اميد نفس باخته ام نيست؟


آزاد - ع
+ سکوت 

من يك مسافرم


من يک مسافرم

در کوچه هاي مضطرب وداغدار شب

در لحظه هاي ملتهب وزردرنگ صبح

من يک مسافرم

من يک مسافرم

با کوله بار رنج

با غربتي عجيب

بي هيچ آشنا

دستان من تهي است

اين جاده هم دراز

پاي عبور نيست
شبهاي ما به ظلمت خود خو گرفته اند

مهتاب!

مرده است

الا نگاه تيره شب آشناي ماست او بر نگاه سرد زمين حکم ميکند

آن آشنا کجاست

آن نرگس سپيد

آن قاصد بهار

اي کاش ميرسيد

بغض فرو نشانده ما

با طلوع او

سرباز ميکند


+ سکوت 
موسم انگور


اي سرمه کش چشم تر ناز پري ها

تا چند بخوانيم تو را در سحري ها



تا چند بخوانيم که از پاي نمانند

بي صف شدگان خون جگران دور و بري ها



هي روز شمرديم ، شمرديم به انگشت

بي شکوه در اين بي کسي و در بدري ها



زيباست که در موسم انگور بيايي

با ما بدهي با ده اي از خون جگري ها



تاول زده غضروف دو زانوي صبورم

در هروله ي تازه به دنبال پري ها



آوازه اش افتاد به اين شهر مي آيي

ديدند تو را مردم صحرا ، کپري ها



باشد تو بيايي ، نفسي تازه بگيرم

تا باد چنين باد از اين خوش خبري ها


طيبه ثابت
+ سکوت 
من منتظرت هستم اي حضرت تنهايي


آورده ام از دريا يک چشم اهورايي

چشمي که گمان کرده هر شب تو در اينجايي



مي ترسم از اينکه تو آهسته بيايي باز

خوابم برود ناگاه بر بالش لالا يي



گفتي که ميآيم من هر جا که غم است آنجا

غم ميرسد اما تو. نمي آيي



چشمم به در است اينک در خلوت اين شبها

من منتظرت هستم اي حضرت تنهايي



کميل قاسمي
+ سکوت 

مسير




من از قبيله ي شبنم ولي تو روشني تبار

ببين چه ساده روز را ، نشسته ام به انتظار



چه فصل سرد و ساکتي ، پناه بر تو اي بزرگ !

چرا نمي رسم به تو ، چرا نمي شود بهار ؟



غمت به روي شانه ام ، دوباره گريه مي کند

بيا و تسليت بگو به شانه هاي سوگوار



از اين سکوت خسته ام بيا صدا بزن مرا

و مرهمي به روي زخم هاي کهنه ام گذار



به آسمان نمي رسم ، به حجم سبز خانه ات

دلم به انتظار تو ، تو بر ستاره ها سوار !






+ سکوت 
مثل سؤال



تو مثل مسأله اي، بي جواب و لاينحل

زمان نشسته هنوز ابتداي اين جدول



براي کشف تو در لابه لاي اين تاريخ

به پاي خسته ذهنم، نشسته صد تاول



کسي که در تو سفر کرد، عاقبت گم شد

شبيه گم شدن يک پرنده در جنگل



تويي دليل وقوع تمام حادثه ها

نظام خلقت دنيا نمي شود منحل!



صداي غربت تو بعد قرنها تشويش

شنيده مي شود از زخمهاي بدر و جمل



گمان کنم که خدا بود، در شمايل تو

کنار کعبه شکست اقتدار لات و هبل



براي عصر تمدن و پيشرفت علوم

هنوز... مثل سوالي، که مانده لاينحل



خديجه پنجي
+ سکوت 

گوشي به راه كعبه


در خوابهاي بيسروسامانمان بمان

اي آخرين ستارهي اندوه ِ آسمان



در کنج خلوت شب تشويش رخنه کن

با ما سرود ِ«ميرسم از راه»را بخوان



تصوير تو بزرگترين باور من است

مردي هميشه داشته لبخند بر لبان



مردي شبيه قصهي خرما و نان عزيز

مردي شبيه قصهي باباي مهربان



مردي شبيه تشنگي و بغض کودکان

مردي شبيه قصهي سرخ ستارگان



مردي شبيه ماه ، مردي بريده دست

مردي شبيه مردترين مرد داستان ...



تصوير تو بزرگتر از باور من است

اي آشناي گمشدهي ناشناسمان



تا کي تمام هفته همين شعر باشد و

آواز دلشکستهي اميد ، بعد از آن



جمعه به جمعه قصه به تکرار ميرسد

آواز دلشکستهي ما ، اشک جمکران



هفته به هفته خستهتر از قبل مي شويم

قطره به قطره اشک پس از آن پيات روان



آيينهها پر از غم و ترديد ماندهاند

اشعار تلخ حسرت و ياس است بر زبان



در راه مانده ايم و کسي نيست در افق

تنها حضور توست اميد مسافران



چشمي به راه آمدنت دوختيم و باز

گوشي به راه کعبه ...

بر نغمه ي اذان ...




هاني رضوي
+ سکوت 
گوش كن


گوش کن! مي شنوي همهمه دريا را؟

تپش واهمه خيز نفس صحرا را؟



نور، بي حوصله در پنجره مي آشوبد

باز کن پنجره بسته گلدان ها را



واژه ها در شعف شعر شدن مي رقصند

ديدي آنک به افق چرخش مولانا را



شيهه اسب کسي در نفس طوفان است

گوش کن! مي شنوي همهمه ي دريا را؟



سبزپوش است سواري، گل و قرآن در دست

آب مي پاشد، يک مرقد ناپيدا را




قنبرعلي تابش
.........................."اللهم عجل لوليك الفرج".........................


صدها هزار شب بي تو سحر شده

يعني كه دعاازگناه بي ثمر شده

در اين سراي پر ظلم و بي كسي

قرنهاست كه عزيز فاطمه(س) بي همسفر شده

................................"مرتضي براري"................................


...................................يـــــا حـــــق.................................


سلام خيلي عالي بود راستي شما چي کار ميکنيد اينقدر بازديد کننده داريد منو هم کمک کنيد ممنون ميشم راه دوري نميره
در ميـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد
فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زيبـا پسر شــد
کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گويي ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
عطــر جـانبخش بهشـتي در فضــاي کعبه پيچيد
تا کـه ميـــلاد ســعيد مـرتضي فخــر بشــر شــد
مـژده ميـــلاد مـولا ، مي کنــــد از غم رهـــــــايم
زين بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت / جز نور تو در عرصه ي آفاق نيافت
هنگام نهادن قدم بر سر خاک / ديوار حرم به احترام تو شکافت . . .
ولادت باسعادت مولاي عاشقان، امير مؤمنان، علي عليه السلام، مبارک باد.
اسوه تقـوي علي و مظــهر ايمــان علي

عـزت آل پيمـــبر ، عاشــــق جانـان علي


منشــاء جـود و سخاوت ، موج درياي وفا

لعل رخشـــان ولايت ،گوهــر تـابـان علي


منبع مهــر ومحبت ، صــاحب لطف و کرم

افتـــخار شيـعيان و آيت الـرحمــــان علي

ميلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت ، اسد الله الغالب ، علي بن ابيطالب(ع) ، مبارک باد .

+ زرناز 
هر جمعه يک پيام به اميد ظهور

جمعه ها روز انس بـا مهديست// بهترين ذکر ِ جمعه يا مهديست

حاجت از حـجت ِ خـدا خـو اهيـد// بـه خـدا ،حجت ِ خـدا مهديست

هر که را در جهان امامي هست// اهل ِ عالم! امام ِ ما ، مهديست

بـا دو بـال ِ غــديــر و عـــاشــورا // اوج ِ پـرواز ِ شيعه ، تا مهديست

چــارده وجـه ِ چــارده مـعـصـوم // ز ابتـدا تــا بـه انتهـا ، مهديست

حـجـرالاسـود و حطيــم و مـقـام // زمــزم و مـروه و صفـا مهديست

زخـمي ِ زخــم ِ سيـنـه ي زهـرا // وارث ِ خــون ِ کــربـلا ،مهديست

مـا دعــا ،بــر ظهــور ِ او کـرديـم // روح ـ آمين ِ اين دعا، مهديست

چشم ِ دل بـاز کن ببيـن"ميثـم" // شيعه هرجا که هست بامهديست


اللهم عجل لوليک الفرج[گل]
در ميـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد

فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زيبـا پسر شــد


کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود

آسمان کعبه گويي ، مظــهر صــدها گهـــر شــد


عطــر جـانبخش بهشـتي در فضــاي کعبه¬ پيچيد

تا کـه ميـــلاد ســعيد مـرتضي فخــر بشــر شــد


مـژده ميـــلاد مـولا ، مي¬کنــــد از غم رهـــــــايم

زين بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد

ولادت مولي الموحدين اميرالمومنين حيدر کرار شير خدا مولود کعبه و فرا رسيدن روز پدر را خدمت شما دوست عزيز تبريک و تهنيت عرض ميکنم .
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >