غمناکم و از کوي تو با غم نروم

جز شاد و اميدوار و خرم نروم

از درگه همچو تو کريمي هرگز

نوميد کسي نرفت و من هم نروم... ابوسعيد ابوالخير

زنجير پلاک بود ؛ اما از پلاک خبري نبود . حدود شش ماه بود توي معراج روي کفشش نوشته بوديم : « شهيد گمنام » . بارها شده بود مي خواستم براي تشييع به تهران بفرستمش ؛ اما دلم نمي آمد . توي دلم يکي مي گفت دست نگهدار تا زمانش برسد .
گل محمدي مي گفت : « به خودم گفتم : همتي ، ميکانيک تفحص ، وقتي دنبال يه آچار مي گرده ، صلوات مي فرسته ؛ چرا من با ذکر صلوات دنبال پلاک اين شهيد نگردم ؟ »
همين کار را کردم و دوباره سراغ پيکر رفتم ، کفنش را باز کردم ، توي جمجمه شهيد يک تکه گل بود . در آوردم ، ديدم پلاک شهيد است .
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

يک دختر و آرزوي لبخند که نيست
يک مرد پر از کوه دماوند که نيست
يک مادر گريان که به دختر مي گفت :
باباي تو زنده است ... هرچند که نيست

ياد شهدا صلوات

هنگاميکه موفقيت و يا پول و ثروتي هر چند اندک و ناچيز

بدست مياوريد ? خداوند بخشنده را شکر کنيد و يادتان باشد که

شکرگزاري تکثير کننده اي عجيب و بسيار مهم است.

(گزيده هاي طلايي قانون جذب )

محسن نعمتي !
حاضر .
فريدون جعفري !
حاضر .
عباس ايران نژاد !
...
صدايي نيامد . بچه هاي کلاس اول به هم نگاه کردند و بعد به دسته گلي که گذاشته بودند جاي عباس .
گل هاي سفيد انگار مي گفتند که عباس حاضر است ، براي هميشه

طلوع مغربي آفتاب نزديک است
جهان به ورطه يک انقلاب نزديک است
تبر به دوش مي آيد به کعبه ابراهيم
دمي که بتکده گردد خراب نزديک است
به يمن رحمت باران به سمت بسته شدن
لبان خشک کوير و سراب نزديک است
در آسمان کلاغان زمشرق سيمرغ
طلوع سيصد و سيزده عقاب نزديک است
زمين قبله مستضعفان ! از آن شماست
زمان به وعده ام الکتاب نزديک است
به نام صبح و سپيده سرود لالايي
بخوان که چشم سياهي به خواب نزديک است
غروب بود و صدايي ز جمکران مي گفت
شبي که ندبه شود مستجاب نزديک است

تقديم به بانوي دو عالم حضرت فاطمه(س):
سينه اش بوئيد پيغمبر که مينوي من است
فلطمه هم فکر و هم سيما و هم خوي من است
ياد بشکستن پهلوي او چون کرد گفت:
بضعه من روح ما بين دو پهلوي من است...

ماموريت ما تمام شد ، همه آمده بودند جز « بخشي » . بچه خيلي شوخي بود . همه پکر بوديم . اگر بود همه مان را الان مي خنداند .
ديديم دو نفر يک برانکارد دست گرفته اند و دارند مي آيند .
يک غواص هم روي برانکارد بود . شک نکرديم که خودش است . فکر کرديم جسدش را آورده اند .
تا به ما رسيدند يک دفعه بخشي سر امدادگر داد زد : « نگهدار ! »
بعد جلوي چشم هاي بهت زده امدادگرها و پريد پايين و گفت : « دستتون درد نکنه ، چقدر ميشه ؟ »
و دويد بين بچه ها که لباس غواصي داشتند گم شد .
کلي طول کشيد تا از دل امدادگرها در بياوريم و بفرستيم شان بروند .

وقتي آمده بود جبهه سالم و سرحال بود . رفت تخريب . پايش رفت روي مين ، برگشت عقب . بار دوم که آمد جبهه ، تک تيرانداز شد با يک پا . خمپاره که خورد به سنگرش ، آن يکي پايش هم که معيوب شد ، برگشت عقب .
بار سوم که آمد، رفت توي آشپزخانه براي سيب زميني پوست کندن .
آشپزخانه را که هواپيماها بمباران کردند ، تنش که پر از ترکش شد ، رفت عقب درسش را خواند .

انشاالله مارا شفاعت کنند.

سنت فاطمه الزهرا(س)

در کلاس حفظ تقوا و شرف
دختران درند و چادر چون صدف
بهترين سرمايه ي زن چادر است
زانکه زن را زينت زن چادر است
چادر از بهر زنان الزامي ست
بهر زن بي چادري ناکامي ست

حضرت فاطمه زهرا(س)فرمود:
خداوندا به حق اولياء و مقرباني که آنها را بر گزيده اي و به گريه فرزندانم پس از مرگ و جدايي من با ايشان از تو مي خواهم گناه خطاکاران شيعيان و پيروان ما را ببخشي.

دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اصراف محبت است.

· در اعطا کردن است که ستوده مي شويم و در بخشيدن است که بخشيده مي شويم.

خدايا….
يا نوري بيفکن ، يا توري…
ماهي کوچکــت از تاريکي اين اقيانوس مي ترســـــد

دست نيازمندي را گرفتم براي لحظه ايي کوتاه و صدايي شنيدم که مرا لرزاند !!
صداي خنده ي “خدا” را شنيدم ، واضح تر از صداي نفس هايم …

امام علي(ع):
الذکر يونس اللب وينير القلب و يستنزل الرحمه؛
ياد خدا عقل را آرامش مي دهد، دل را روشن مي کند و رحمت او را فرود مي آورد.