به آرامي آغاز به مردن ميكني اگر سفر نكني, اگر كتابي نخواني, اگر به اصوات زندگي گوش ندهي, اگر از خودت قدرداني نكني.
به آرامي آغاز به مردن ميكني زماني كه خودباوري را در خودت بكشي, وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن ميكني اگر برده عادات خود شوي, اگر هميشه از يك راه تكراري بروي, اگر روزمرگي را تغيير ندهي, اگر رنگ هاي متفاوت به تن نكني, يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكني.
تو به آرامي آغاز به مردن مي كني اگر از شور و حرارت, از احساسات سركش, و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش واميدارند, و ضربان قلبت را تندتر ميكنند, دوري كني.
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني اگر هنگامي كه با شغلت يا عشقت شاد نيستي, آن را عوض نكني, اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني, اگر وراي روياها نروي, اگر به خودت اجازه ندهي, كه حداقل يك بار در تمام زندگيت وراي مصلحت انديشي بروي.
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني امروز زندگي را آغاز كن! امروز مخاطره كن! امروز كاري كن! نگذار كه به آرامي بميري! شادي را فراموش نكن!