اي نور تو امانت اصلاب شامخه

گشتي شهود خلق وعيان شدخدا حسين

دنيا و آخرت به جمالت جلا گرفت

عالم حجاب محض و تو بدر الدجا حسين

اي اتصال نوري ما تا خدا حسين

... بي تو نبود خلقت ما كيميا حسين

روشن تر از درخشش خورشيد مشرقين

در جان ماست نور جمال شما حسين

ميلاد حضرت ثارالله تبريک به هر چي عاشق حضرته ...

آتش در بسياري از آيات قرآن به عنوان سمبل مجازات بدکاران بيان شده است. ولي علاوه بر اين, به آتش در موضوعات ديگري هم اشاره شده است. در کل مي توان نقش آتش را در چهار موضوع متفاوت در قرآن ديد. به اين موضوعات در زير به صورت خلاصه اشاره شده است.
- موسي و آتش در سرزمين مقدس طوي

سوره 27, آيه 7 ش"[يادكن] هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت من آتشى به نظرم رسيد به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا شعله آتشى براى شما مى‏آورم باشد كه خود را گرم كنيد"ش

سوره 27, آيه 8 ش"چون نزد آن آمد آوا رسيد كه خجسته [و مبارك گرديد] آنكه در كنار اين آتش و آنكه پيرامون آن است و منزه است‏خدا پروردگار جهانيان"ش

سوره 20, آيه 10 ش"هنگامى كه آتشى ديد پس به خانواده خود گفت درنگ كنيد زيرا من آتشى ديدم اميد كه پاره‏اى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه خود را باز يابم"ش

2- سرد شدن آتش بر ابراهيم

سوره 21, آيه 69 ش"گفتيم اى آتش براى ابراهيم سرد و بى‏آسيب باش"ش

سوره 29, آيه 24 ش"و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند بكشيدش يا بسوزانيدش ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد آرى در اين [نجات بخشى خدا] براى مردمى كه ايمان دارند قطعا دلايلى است"ش

3- خلق موجودات از آتش

سوره 38, آيه 76 ش"گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل آفريده‏اى"ش

سوره 55, آيه 15 ش"و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد"ش

4- مجازات بدکاران

سوره 3, آيه 131 ش"و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد"ش

سوره 3, آيه 16 ش"همان كسانى كه مى‏گويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار"ش

سوره 10, آيه 8 ش"آنان به [كيفر] آنچه به دست مى‏آوردند جايگاهشان آتش است"

گر چه در خوب ترين حالت مان نيز بديم
جز در خانه ي ارباب , دري را نزديم . . .

آتش در بسياري از آيات قرآن به عنوان سمبل مجازات بدکاران بيان شده است. ولي علاوه بر اين, به آتش در موضوعات ديگري هم اشاره شده است. در کل مي توان نقش آتش را در چهار موضوع متفاوت در قرآن ديد. به اين موضوعات در زير به صورت خلاصه اشاره شده است.
- موسي و آتش در سرزمين مقدس طوي

سوره 27, آيه 7 ش"[يادكن] هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت من آتشى به نظرم رسيد به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا شعله آتشى براى شما مى‏آورم باشد كه خود را گرم كنيد"ش

سوره 27, آيه 8 ش"چون نزد آن آمد آوا رسيد كه خجسته [و مبارك گرديد] آنكه در كنار اين آتش و آنكه پيرامون آن است و منزه است‏خدا پروردگار جهانيان"ش

سوره 20, آيه 10 ش"هنگامى كه آتشى ديد پس به خانواده خود گفت درنگ كنيد زيرا من آتشى ديدم اميد كه پاره‏اى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه خود را باز يابم"ش

2- سرد شدن آتش بر ابراهيم

سوره 21, آيه 69 ش"گفتيم اى آتش براى ابراهيم سرد و بى‏آسيب باش"ش

سوره 29, آيه 24 ش"و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند بكشيدش يا بسوزانيدش ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد آرى در اين [نجات بخشى خدا] براى مردمى كه ايمان دارند قطعا دلايلى است"ش

3- خلق موجودات از آتش

سوره 38, آيه 76 ش"گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل آفريده‏اى"ش

سوره 55, آيه 15 ش"و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد"ش

4- مجازات بدکاران

سوره 3, آيه 131 ش"و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد"ش

سوره 3, آيه 16 ش"همان كسانى كه مى‏گويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار"ش

سوره 10, آيه 8 ش"آنان به [كيفر] آنچه به دست مى‏آوردند جايگاهشان آتش است"

عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو

خوب و بد ميگذرد واي به حال من و تو

قرعه امروز به نام من و فردا دگري .. ميخورد تير اجل بر پر و بال من و تو

مال دنيا نشود سد ره مرگ کسي .. گيرم که کل جهان باشد از آن من و تو

وقتي خدا مشکلات تو رو حل مي کنه

تو به توانايي هاي او ايمان داري

وقتي خدا مشکلاتت رو حل نمي کنه

او به توانايي هاي تو ايمان داره . . .


اعياد بزرگ شعبان ،

ميلاد باسعادت

امام حسين(ع)

حضرت ابوالفضل(ع)

امام سجاد(ع)

بر شما و همه دوستداران اهل بيت

مبارک باد

من از اشکي که ميريزد ز چشم يار ميترسم
از آن روزي که اربابم شود بيمار ميترسم
رها کن صحبت يعقوب و دوري ز فرزند
من از گرداندن يوسف سر بازار ميترسم
همه گويند اين جمعه بيا اما درنگي کن
از اينکه باز عاشورا شود تکرار ميترسم

آفتابِ بي‌زوالي مي‌برند
ماه کامل را هلالي مي‌برند

نوبهارِ خسته و خشکيده از
هجمه‌هاي خشک‌سالي مي‌برند

چند مرد آشنا بر دوش خود
گوييا تابوت خالي مي‌برند

آسماني‌ها شبانه بي‌صدا
عرش را از اين حوالي مي‌برند

زيرِ بارانِ صفت‌هاي جلال
ابريِ وصف جمالي مي‌برند

از مکان، شأن وجود و از زمان
روز و هفته ماه و سالي مي‌برند

بيّنات روشن تاريخ را
تا ابد مثل سؤالي مي‌برند