در باغ « بي برگي » زادم
و در ثروت « فقر » غني گشتم.
و از چشمه « ايمان » سيراب شدم.
و در هواي « دوست داشتن » ، دم زدم.
و در آرزوي « آزادي » سر بر داشتم.
و در بالاي « غرور » ، قامت کشيدم.
و از « دانش » ، طعامم دادند.