نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
 
+ شهيدان خدا 
از بچگي بهمون ميگفتن از کسي نتـرس، فقـــط از خــــدا بتـرس
در حالــي که بايد مي گفتن از همـــه بترس، به جــــــز خــــدا …!
بِدَم در جان دمِ رحمانيت را
عيان کن چهره پنهانيت را
به لب جانم رسيد از حسرت تو
نشانم ده رخ نورانيت را
اللهم عجل لوليک الفرج
راه را هميشه نبايد پيدا کرد!

گاهي بايد راه را گم کني

تا شايد تو هم

گذرت بيفتد

به يوسفي در چاه!
در مکتب دين به تخته استاد نوشت
کز بعد نبي محمد (ص)پاک سرشت
بي حب علي (ع)به کس ميسر نشود
نوشيدن آب کوثر و بوي بهشت
در مکتب دين به تخته استاد نوشت
کز بعد نبي محمد (ص)پاک سرشت
بي حب علي علي (ع)به کس ميسر نشود
نوشيدن آب کوثر و بوي بهشت
دل من گم شد، اگر پيدا شد؛
بسپاريد امانات رضا...
و اگر از تپش افتاد دلم ،
ببريدش به ملاقات رضا...
از رضا خواسته ام تا شايد بگذارد که غلامش بشوم .،
همه گفتند محال است ولي...،
دلخوشم من به محالات رضا...

دلم گرفته هرچي فکر ميکنم اما نمي فهمم چرا ما انسان ها اينقد خدارو غريبه کرديم توقلبمون و شيطون دشمن ميدونيم اما مهمون قلبامون کرديم

عشق مثل نماز خوندن مي مونه بعد از اينکه نيت کردي نبايد به اطرافت نگاه کني...

عشق وحدت ساز اندر كربلاست/عاشقش معشوق،معشوقش خداست
كربلا ما را سواد آموز كرد/اين سياهي شام ما را روز كرد
نقش اين ديباچه نام كربلاست/جاي بسم الله اسم كربلاست

خوشنودى خدا تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نيکى به پدر و مادر يافتم

توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت يافتم

دوستى خداى تعالى را جستجو کردم، پس آن را در دشمنى با گنهکاران يافتم

شيرينى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه يافتم

بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگى و جوانمردى يافتم

کسى که کردارش او را به جايى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
حکمت شماره 23 نهج البلاغه
بدان! تمام اعمالت، تابع نمازت خواهد بود!
نهج البلاغه،نامه 47
ناتواني در کنترل خشم، يکي از عواملي است
که زندگي را هم براي اطرافيان و هم براي خود فرد تلخ و ناگوار
مي کند اين ويژگي شخصيتي را در ادبيات ديني مي توان
با بدخلقي تطبيق داد.

اميرمومنان(ع) در اين باره مي فرمايند:
«سه خصوصيت است که براي دارنده اش، خوشي باقي نمي گذارد؛
کينه، حسد و بدخلقي.»
هنوز نفهميده ام که چرا آدم ها سوگند بزرگشان را فراموش کرده اند
"الم اعهد اليکم يا بني آدم الا تعبد الشيطان"
هنوز هم بهانه مي گيريم
هنوز قلب ما با بالا و پايين شدن دلار مي زند
هنوز اسير بازي صندلي بچگي هستيم
و اسمش را گذاشته ايم کرسي ، کرسي رياست
دنيا را دار القرار فرض کرده ايم و خدا را در گذشته جا گذاشته ايم
غافل از اينکه رو بروي ما ايستاده و انتظار ما را مي کشد
ان ربک لبا لمرصاد
بد نيست پرونده انسانيتمان را بازخواني کنيم
و عهد ديرين خود را به يا آوريم
کارنامه‌ام
پر از تقلب و گناه
خط خطي سياه
هيچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولي
در شب تولدت
مثل کاج
توي طاق نصرت محله کار کرده‌ام
شاخه‌هاي خشک داربست را
بهار کرده‌ام
*
راستي دو روز قبل
سرزده به خانه‌ي دل اميد - همکلاسي‌ام - سر زدي
ولي چرا
به خانه‌ي حقير قلب من نيامدي؟
رد شدم، قبول
ولي به من بگو
کي به من اجازه‌ي عبور مي‌دهي؟
راستي اگر ببينمت
به من هر چه خواستم مي‌دهي؟
کارنامه‌ي مرا
دست راستم مي‌دهي؟
نا اميد نيستم ولي به خاطر خدا
از کنار نمره‌هاي زير ده عبور کن!
اي عصاره گل محمدي!
فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >