نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    51   52   53   54   55    >>    >
 

هر محرم براي من

تکرار اين داغ و درد است

که مگر مي شود

عاشق سيدالشهدا بود

و شهيد نشد؟!

عباس به ما مي آموزد...

هميشه تقدم با امام است...

حتي در آب

حياتي ترين ماد? حيات...

ختم سراسري قرآن منتظرتونم
به تو سلام مي‌کنم، کنارِ تو مي‌نشينم
و در خلوتِ تو، شهرِ بزرگِ من بنا مي‌شود
اگر فريادِ مرغ و سايه‌ي علفم
در خلوتِ تو اين حقيقت را بازمي‌يابم
خسته، خسته، از راه‌کوره‌هاي ترديد مي‌آيم
چون آينه‌اي از تو لبريزم
هيچ‌چيز مرا تسکين نمي‌دهد
نه ساقه‌ي بازوهايت نه چشمه‌هاي تنت
بي‌تو خاموشم، شهري در شبم
تو طلوع مي‌کني
من گرمايت را از دور مي‌چشم و شهرِ من بيدار مي‌شود
با غلغله‌ها، ترديدها، تلاش‌ها، و غلغله‌ي مرددِ تلاش‌هايش
ديگر هيچ‌چيز نمي‌خواهد مرا تسکين دهد
دور از تو من شهري در شبم، اي آفتاب
و غروبت مرا مي‌سوزاند
من به دنبالِ سحري سرگردان مي‌گردم
تو سخن مي‌گويي، من نمي‌شنوم
تو سکوت مي‌کني، من فرياد مي‌زنم
با مني، با خود نيستم
و بي‌تو، خود را در نمي‌يابم
ديگر هيچ‌چيز نمي‌خواهد، نمي‌تواند تسکينم بدهد
اگر فريادِ مرغ و سايه‌ي علفم
اين حقيقت را در خلوتِ تو بازيافته‌ام
حقيقت بزرگ است و من کوچکم، با تو بيگانه‌ام
فريادِ مرغ را بشنو
سايه‌ي علف را با سايه‌ات بياميز
مرا با خودت آشنا کن، بيگانه‌ي من
مرا با خودت يکي کن
«احمد شاملو»
mer30
از رها کردن نترس هيچ کس نميتواند چيزي که مال توست را از تو بگيرد وتمام دنيا نميتوانند چيزي که مال تو نيست را برايت حفظ کنند...
mer30
همه خوشبختيها و موفقيت که به من روي آورده از درهايي وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم .[گل]
به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ،
به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير
که باز شدن را بهتر از مشتشدن بلد است.[گل]
+ شهيدان خدا 
امام علي (ع) :
اَلحَقُّ طَريقُ الجَنَّةِ وَ الباطِلُ طَريقُ النّارِ وَ عَلى كُلِّ طَريقٍ داع
حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت كننده اى اس
+ شهيدان خدا 
اما صادق- عليه السّلام- فـرمودند:
« ما مِن عَمَلٍ اَفضَلَ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الصَّلَواةِ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ » ؛
« در قـيامـت هـيـچ عـمـلي بــرتـر و گـرامي تر از صـلـوات بـر محمّد و آل او نـيـســت. »
" وسايل الشيعه، ج2، ص28 "
+ شهيدان خدا 
از عـبدالله بن سمـره روايـت اسـت که:
روزي رسول خدا- صلّي الله عليه و آله- از حجـره ي طاهـره بيـرون آمد و فـرمـود: «شـب گـذشـته، عـجب خـوابـي ديـدم. مـردي از امّت خـود را ديــدم کـه از صـراط مـي گـذشـت و هـر لحظـه مي لـرزيد، و در هـر قـدم مي لـغزيـد. پـس ديـدم کـه صـلـواتي بـر مـن فـرستاده بـود، آمد و دسـت او را گــرفت، و بـه سـلامت او را از صـراط گــذرانــيـد. »
+ شهيدان خدا 
اما صادق- عليه السّلام- فـرمودند:
« هـر کـه بـعد از نـمــاز صـبـح پـيش از آن کـه تکلّم کـنــد بگـويـد: «رَبِّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ اَهلِ بَيتِهِ» ؛ «پروردگـارا! رحـمت فـرسـت بـر محمّد و اهل بـيت او.» حقّ تــعالي روي او را از آتــشِ جـهنّــم نـگاه دارد. »
آن روز که سقف خانه ها چوبي بود
گفتارو عمل درهمه جاخوبي بود
امروز بناي خانه ها سنگ شده
دلها همه با بنا هماهنگ شده
درود بر کساني که :

از پاکيشان دوستي آغاز مي شود؛

از صداقتشان دوستي ادامه مي يابد؛

و از وفايشان دوستي پاياني ندارد ...
بعضي ها گريه نمي کنند...

اما

از چشم هايشان معلوم است...

که اشکي به بزرگي يک سکوت

گوشه ي چشمشان به کمين نشسته!!!

به سان رود...

که در نشيب دره..

سر به سنگ مي زند...

رونده باش...

اميد هيچ معجزي ز مرده نيست...

زنده باش...

 <    <<    51   52   53   54   55    >>    >