نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    61   62   63   64   65    >>    >
 
+ من وباباي شهيدم 
يادمان باشد که ما خون داده ايم
يک بيابان مرد مجنون داده ايم
کاش مي شد بچه ها را جمع کرد
سنگر آن روزها را گرم کرد
کاش مي شد بار ديگر جبهه رفت
جنگ عشقي کرد و تيري خورد و رفت
کاش مي شد کينه ها را دور ريخت
با دلي آرام و قلبي شاد رفت
کاش مي شد باز سربازي نمود
تا هويزه فاو تا مرصاد رفت
کاش مي شد با اطاعت از ولي تا شهادت
تا خدا تا ماه رفت

هم چاه سر راه تو بايد بکنيم

هم اينکه از انتظار تو دم بزنيم

اين نامه ي چندم است که مي خواني؟

داريم رکورد کوفه را مي شکنيم

هر روز به ما اگر که سر هم بزني

بر ريشه ي خواب ما تبر هم بزني

آقا تو که خوب مي شناسي ما را

زنگ در خانه را اگر هم بزني...

يک عمر تو زخم هايمان را بستي

هر روز کشيدي به سر ما دستي

شعبان که به نيمه مي رسد آقا جان!

ما تازه به يادمان مي آيد هستي!

غمگين نشد از اين که به او تاخته اند
يا اينکه به جانش تبر انداخته اند
وقتي جگر انار خون شد که شنيد
از شاخه ي او چوب فلک ساخته اند

از مهر نبرده اي نصيبي اي شب!
داري به گلو بغض عجيبي اي شب!
وقتي که تو مي رسي همه مي خوابند
بدجور ميان ما غريبي اي شب!

اي بسته زبان! مرد خطر يعني تو
در اين ره سخت ، بال و پر يعني تو
آن مدعيان يکي يکي برگشتند
اي جاده ي پير! همسفر يعني تو

مي خواهي از اين کلبه تارم بروي

اين گونه غريب از کنارم بروي

يک لقمه نان هست که با هم بخوريم

امشب به خدا نمي گذارم بروي

گفتند فقط مترسک و چوبي بود

چوبي که فقط حکايت خوبي بود

باد آمد و دکمه ي مترسک وا شد

بر سينه ي او مسيح مصلوبي بود

چشمت بستي و ماه پنهان کردي

آن چهره ي بي گناه پنهان کردي

اي عشق چو آب زير کاهي بودي

آتش در زير کاه پنهان کردي

شيعه تنها مدد از حضرت حيدر گيرد

از دل خاک چو حجر ابن عدي پر گيرد

در دفاع از حرم دختر مولا حتي

او کفن پاره کند زندگي ازسر گيرد

زين در نروي که دربه درميگردي

اواره ورطه ي خطر ميگردي

از اين در خانه رو مگردان که اگر

صد بار روي دوباره بر ميگردي


+ شهيدان خدا 
تجلي طه ، گل اشک مولا ، دل آشفته ي داغ آن کوچه ي غم

گرفتار گودال خونين ، دل افگار غم هاي زينب ، سيه پوش قاسم

عزادار اکبر گل باغ ليلا ، پريشان دست علم گير سقا

نفس هاي سجاد ، نواهاي باقر ، دعاهاي صادق

کس بي کسي هاي شب هاي کاظم

حبيب رضا و انيس غريب جواد الائمه

تمناي هادي ، عزيز دل عسکري ، پس نگارا بفرما کجايي.. کجايي.. کجايي......
+ شهيدان خدا 
کيا ميدونن "دليل دلگير بودن غروباي جمعه" چيه ؟؟؟
ضمير ناخودآگاه ما روزاي جمعه انتظار ظهور منجي عالم بشريت رو داره ولي وقتي عصر جمعه ميشه، ديگه اميدمون برا اومدن آقامون تو اون جمعه از بين ميره برا همين ناخودآگاه دلمون ميگيره !!!
+ شهيدان خدا 
صبرم از کاسه دگر لبريز است
اگر اين جمعه “نيايد” چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر اين جمعه “بيايد” چه کنم ؟
 <    <<    61   62   63   64   65    >>    >