الهي......
همنشين از همنشين رنگ مي گيرد، خوشا آنکه با تو همنشين است

خدايا از اينکه هوامو داري ،
از اينکه هواي تو ، تو لحظه هاي من جاري شده
ممنونم ،
بي ي ي ي نهايت ممنونم

ترجيح ميدهم فکر کنم خدايي هست و پس از آنکه مردم بفهمم خدا وجود ندارد تا اينکه فکر کنم خدايي نيست و پس از آنکه مردم بفهمم خدا وجود دارد

من عــــاشق وقتيم که الکي و زبوني ميگم هــــــــي خــــدا شکــــــــــــــــرت....اونوقت تو يه لبخند رضايت ميزني...
اما از بنده هات که تشکر واقعي ميکنم ميگن اي بابا اينم دايِم آويــــــــزونمونه...
پس ميگم خدايــــــــــــــا شــــــــــــــکرت.

إِنَّ الْإِنسَ?نَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ
بدرستي که انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است

بنده همان به که ز تقصير خويش عذر به در گاه خداي آورد
ورنه سزاوار خداونديش کس نتواند که به جاي آورد

خودي که به درد "خدا" نخورد ...
بي خود است ...
خدا را در شکستن اراده ها ديدم ...
خود را خط مي زنم ...
تا هر چه هست خدا باشد ...
.
.
"و من يتوکل علي الله ، فهو حسبه"
همين که "خدا" هست کافي است
////سهـــــ.... نقطهـــــ...

خدايا!تو در آن بالا بر قله ي الوهيت،
تنها چه مي کني؟
ابديت را بي نيازمندي،بي چشم به راهي،
بي اميد چگونه به پايان خواهي برد؟
اي که همه ي هستي از آن تو است،
تو خود براي که هستي؟
چگونه هستي و نمي پرستي؟

دلت ک گرفت،ديگر منت زمين را نکش
راه اسمان باز است،پر بکش
او هميشه آغوشش باز است،نگفته تو را مي خواند؟؟
اگر هيچکس نيست،خدا که هست....

خدا همونيه که ما ميخوايم.... اي کاش ما هم هموني بوديم که خدا ميخواست...

ازما عمل چنداني نخواسته اند؛مهمترازعمل کردن،عمل نکردن است!تقوايعني عمل گناه رامرتکب نشدن همه ميپرسندچکارکنيم؟من ميگويم بگوييدچکارنکنيم؟وپاسخ اينست:گناه نکنيد؛شاه کليداصلي رابطه باخداگناه نکردن است.آيت اله بهجت

خدايا
همه دنيا بخواد و تو بگي نه
نخواد و تو بگي آره تمومه
همين که اول و آخر تو هستي
به محتاج تو محتاجي حرومه

دوس دارم پرواز کنم,برم اون بالا,پيش خدا,بهش بگم:جز تو چيزي نميخام پس بزار پيشت بمونم,در جواب بهم بگه:تا هرموقع که دوس داري پيشم بمون عشقم.من از شدت خوشحالي بغلش کنم و بهش بگم که ميدونم بين اينهمه بنده و معشوق کاش ميشد فقط منو عشقم صدا کني اما حيف که خيلي خيلي خيلي بهتر از من هم معشوق داري,اما فقط بهم يه لبخند هديه کنه,لبخندي که نشانگر عشق هس و بهم ارامش ميده.کاش ميشد....

حتما اين متن و بخونيد
هر صبح پلک هايت فصل جديدي از زندگي را ورق مي زنند سطر اول هميشه اين است 000خدا هميشه با ماست 000پس بخوانش با لبخند 0

اهاي خدامن جامانده ام...!
جامانده ام از اتوبوسي که مقصدش خوشبختي بود...
خداونداصدايم راميشنوي؟!
من ديگرتحمل زندگي کردن را ندارم...

مايوس مباش…

زيرا ممکن است آخرين کليدي که در دست داري..

قفل را بگشايد…