وبلاگ :
نگين شهداي قائم شهر وبلاگ تخصصي شهداي مسجد ابوالفضل ع پل سه تير
يادداشت :
( شهيد سيد جواد محسني ..........)
نظرات :
29
خصوصي ،
2798
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
<<
41
42
43
44
45
>>
>
+
سپهري
از صداي گذر آب چنان ميفهمم تندتر از آب روان
عمر گران ميگذرد
زندگي را نفسي ارزش غم خوردن نيست
آنقدر سير بخند ، که نداني غم چيست......
+
سپهري
روزگارا ..
که چنين سخت به من مي گيري...
باخبرباش که پژمردن من آسان نيست...
+
سپهري
همه در روز يک آدمي هستند و....در شب آدمي ديگر....
راز مهتاب را نميدانم در چيست ؟!
گويي شب رنگ شده است
اما....
اما اين را ميدانم ....
من دلم براي آن " آدمي ديگر" تنگ شده است ....
+
گفتگو
اگر در پائيز آمدي
سبزترين پيراهنت را تن کن
که مزرع? زرد دلم
تشن? يک قطره بهارست بهار !
+
عماد
اغوشــي باش و من را به اَندازه تمام اشتباهاتم بغل کن...
بدون آنکه حرفي ميانمان رد و بدل شود ...
فقط نگاه باشــد و نفس ...
زندگي آنقدرها دوام نمي آورد ...
همين حالا هم دير است!!
+
عماد
دلم يک اتفاق ...
نه !
يک معجزه مي خواهد ...
دستي که سرم را به شانه ي تو برساند
و ...
ببارم همه ي اين روزها را ...!
+
عماد
قاصدکي ميشوم
در دستانت
در من ميدمي
و من
به دوردست ها پرواز ميکنم
+
پروشات
امام على عليه السلام:
«ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَيئا إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ»
هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، جز اين كه در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشكار شد.
نهج البلاغه، حكمت 26
+
پروشات
اميرالمومنين عليه السلام در وصيت خود به امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:«با پوشش و حجابي که براي همسرانت قرار ميدهي، چشم آنان را از هوس و حرام بازميداري، چرا که حجاب براي آنها ثبات بيشتري به ارمغان مي آورد. از خروج بيحساب و بيرويه زنان جلوگيري کن، زيرا مفاسدي دارد؛ و اگر ميتواني، کاري کن که همسرانت غير از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند
+
فاطمه باصري
اشک ميريزد زدلتنگى ما ، مى نوازد ديده گريان ما
+
فاطمه باصري
نام خداوندي که داشتن او جبران همه نداشته هاي من است ميستايمش ، چون لايق ستايش است ارسال نظر
+
فاطمه باصري
گاهي خدا درها را ميبندد و پنجره ها را قفل ميکند ، چه زيباست فکرکنيم شايد بيرون طوفان مي آيد
+
فاطمه باصري
من خدا را دارم! کوله بارم بر دوش سفرى مى بايد،سفرى تاته تنهايى محض، هرکجا لرزيدى،از سفر ترسيدى فقط آهسته بگو: من خدا را دارم!
+
فاطمه باصري
جز خدا کيست که در سايه ي مهرش برويم / رحمت اوست که هر لحظه پناه من و توست
+
فاطمه باصري
اي خداي بزرگ به من کمک کن تا وقتي ميخواهم در مورد راه رفتن آدمي قضاوت کنم ، کمي با کفش هاي او راه بروم . . .
<
<<
41
42
43
44
45
>>
>