السلام عليک يا ابا عبدالله
از عشق بپرسيد که با يار چه کردند!
با آن قد و بالاي سپيدار چه کردند
از هرزه علف هاي فراموش بپرسيد
با خاطره ي آن گل ِ بي خار چه کردند
از چاه بپرسيد همان چاه ِ مقدس
با ماه ، همان ماه ِ شب ِ تار چه کردند
اي کاش که از حنجره ي باد بپرسيد
با قاصدک ِ سوخته ، اشرار چه کردند
اصلا بگذاريد خود ِ آب بگويد
با چشم و دل و دست ِ علمدار چه کردند
اصلا بگذاريد که خورشيد بگويد
خورشيد بگو با سر ِ سردار چه کردند
نيزار گواه است که با خوبترين ها
اين قوم ِ خطا رفته ي تاتار چه کردند
بيعت شکنان نقشه کشيدند و دوباره
با ذُريه ي حيدر ِ کرار چه کردند
اي قامت ِ افراشته در سجده ي بسيار!
لب هاي عطش با تب ِ بسيار چه کردند
نيلوفر ِ پژمرده ي شب هاي خرابه!
با بغض ِ تو اي ابر ِ سبکبار چه کردند
در ماتم ِ شمع و گل و پروانه و بلبل
اي اشک! به ياد آر ، به ياد آر چه کردند
لب واکن و حرفي بزن اي سنگ ِ صبورم
با ياس ميان ِ در و ديوار چه کردند
در طاقت ِ من نيست که ديگر بنويسم
با قافله و قافله سالار چه کردند
التماس دعاي فرج