+ فاطمه باصري 

خدايا !
سبک آمده ام و با دستهايي تهي ، سنگين بازم گردان!

+ فاطمه باصري 

خدايا !
سنگين آمده ام و با کوله باري از گناه ، سبک بازم گردان !

+ فاطمه باصري 

خدايا
خداياچگونه تورابخوانم درحالي که من، من هستم
(بااين همه گناه ومعصيت)
و چگونه از رحمت تو نا اميد شوم درحالي که تو ، تو هستي
(باآن همه لطف ورحمت)

+ فاطمه باصري 

پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذيرم آنچه را که نمي توانم تغيير دهم
و دليري ده تا تغيير دهم آنچه را که مي توانم تغيير دهم
بينش ده تا تفاوت ايندو را دريابم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتارکنند

+ فاطمه باصري 

همه‌کس کشيده محمل به جنابِ کبريايت
من و خجلتِ سجودي که نکرده‌ام برايت
نه به سنگش آزمودم، نه به خاکِ ره بسودم
به کجا برم سري را که نکرده‌ام فدايت؟

+ فاطمه باصري 

خدا را شکر از آنچه به ما دادي و آنچه به ما ندادي مصلحت دانستي
سپاس آفريدگار که بزرگترين وداناترين ومهربانترين هستي
بنده شکرگزار خودت را در غربت هم تنها نمي گذاري

+ فاطمه باصري 

گفتم خدايا همنشينم باش گفت: من مونس کساني هستم که مرا ياد کنند!
گفتم چه آسان به دست مي آيي؟!
گفت: پس آسان از دستم نده!

 <    <<    21   22   23   24   25    >>    >