نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    31   32   33   34   35    >>    >
 
+ روياي خيس 
در سرزمين خاطره ها آنان که خوبند هميشه سبزند و آنان که محبتها و دوستيها را بر قلبشان برافراشتند هميشه به ياد مي مانند .
+ روياي خيس 
خداوندا
خسته ام از فصل سرد گناه
و دلتنگ روزهاي پاک.
باراني بفرست چتر گناه را دور انداخته ام…
+ روياي خيس 
تو بازي زندگي موقع يارکشي چه خوبه آدم بگه///

من و خدا ، شما همه .///
+ روياي خيس 
مرا در کافه اي جا گذاشته اي
مثل سيگار نيم سوخته
مثلا رفته اي که برگردي
شب از نيمه گذشته
اما از تو خبري نشده است
مرا تنها گذاشته اي
سهم من از تو
فقط سوختن است
انگار بايد بسوزم و
تمام شوم..
+ ... 


سلام خواهش ميكنم..

ميان اين همه جمعيت .. 313 نفر كافيست براي ياري مولا

غربت همين است ..

الهم عجل لوليك الفرج

+ روياي خيس 
ميدوني چرا شيشه جلوي ماشين انقدر بزرگه ولي آينه عقب انقدر کوچيکه؟
چون گذشته به اندازه آينده اهميت نداره.
پس هميشه به جلو نگاه کن
لبخند که ميزني،

کمترين اتفاقي که مي افتد

اختلال در تشخيص ماه هاي قمريست...



سلام
خداي من “بهشتي ” دارد، نزديک ، زيبا ، بزرگ
و به گمانم “دوزخي ” دارد ، کوچک، بعيد
و در پي دليلي ست که ببخشد ما را
گاهي به بهانه يک دعا . . .
+ روياي خيس 
گاه مار پله مي شويم /////

پله پله مي کشم /////

نقطه هاي اتصال نرسيده ها را /////
+ روياي خيس 
هيچ چيز زيباتر از اين نيست ‏/////

دست هاي مهرباني‏ شانه هايت را ‏/////

از زندگي بتکاند‏/////
+ روياي خيس 
در گرما گرم تابش خورشيد /////

و تيرماهي که مثل کوره مي سوزد /////

وقتي ميباري بر من ، جون مي گيرم/////
+ روياي خيس 
احساس سوختن به تماشا نمي شود/////

بايد آتش بگيري تا بداني چه مي کشند/////
+ روياي خيس 
هرصبح فکر مي کنم بايد بلند شوم/////

کفش هايم را بپوشم/////

اين ديوارها را از پشت همين سطر شعر/////

چون کبوتري بپرانم و آنگاه دور بيابان بدوم/////

بگريزم به هر راهي که مي بينم /////
+ روياي خيس 
گاه روزها برايم همچون /////

کفشي است که پايم را ميزند /////

و کتي که دگمه هايش بسته نميشود/////
+ روياي خيس 

پشيمان مي کني از سوختن /////

اين آب و اتش افتاده بر جانم/////

و ترديدم مي دهي براي نمانده هاي فردايم/////[گل][لبخند]
 <    <<    31   32   33   34   35    >>    >