وبلاگ :
نگين شهداي قائم شهر وبلاگ تخصصي شهداي مسجد ابوالفضل ع پل سه تير
يادداشت :
شعر زيبا درباره روز تولدم..........
نظرات :
7
خصوصي ،
2263
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
<<
46
47
48
49
50
>>
>
+
گــــــــــل رز
+
گــــــــــل رز
اگر اوضاع بر وفق مراد نيست، از خودت بپرس:" چه شد که اين وضع پيش آمد؟ چطور مي توانم اوضاع را تغيير دهم؟"
+
گــــــــــل رز
زندگي به نبرد و
نبرد به سختي شيرين است
+
گــــــــــل رز
گفتگوي چهار شمع
چهار شمع به آرامي مي سوختند، محيط آن قدر ساکت بود که مي شد صداي صحبت آنها را شنيد.اولين شمع گفت: « من صلح هستم، هيچ کس نمي تواند مرا هميشه روشن نگه دارد. فکر مي کنم که به زودي خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. »
شمع دوم گفت: « من ايمان هستم، واقعا انگار کسي به من نيازي ندارد براي همين من ديگر رعبتي ندارم که بيشتر از اين روشن بمانم . » حرف شمع ايمان که تمام شد ،نسيم ملايمي وزيدو آن را خاموش کرد.
وقتي نوبت به سومين شمع رسيد با اندوه کفت: « من عشق هستم توانايي آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناري انداخته اند و اهميتم را نمي فهمند، آها حتي فراموش کرده اند که به نزديکترين کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بي درنگ خاموش شد . کودکي وارد اتاق شد و ديد که سه شمع ديگر نمي سوزند. او گفت: « شما که مي خواستيد تا آخرين لحظه روشن بمانيد، پس چرا ديگر نمي سوزيد؟» چهارمين شمع گفت: « نگران نباشد، تا وقتي من روشن هستم، به کمک هم مي توانيم شمع هاي ديگر را روشن کنيم. من اميد هستم. » چشمان کودک درخشيد، شمع اميد را برداشت و بقيه شمع ها را روشن کرد.
بنابر اين شعله اميد هرگز نبايد خاموش شود. ما بايد هميشه اميد و ايمان و صلح و عشق را در وجود خود حفظ کنيم.
+
تشنه لب
آن که طالب آسايش جان و تن است بايد شکيبا و بردبار باشد ، در دوستي و داد و ستد با مردم کژي و کاستي و فريبکاري نکند . چون گناهي از کسي بيند و بر او دست يابد ببخشد ، و کينه خواه و تيز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد . بزرگمهر
+
گــــــــــل رز
+
روياي خيس
زندگي سه راه دارد ://///
راه اول از انديشه ميگذرد و اين والاترين راه است/////
راه دوم از تقليد ميگذرد و اين آسان ترين راه است/////
راه سوم از تجربه ميگذرد و اين تلخترين راه است./////
+
روياي خيس
در پس کوچه هاي درازناي کوتاه خاطرات /////
قدم مي زنيم غافل از اينکه/////
لحظات در گذرند./////
+
روياي خيس
نميخوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا/////
و خاموشي ندارد، آن لبان آشنا/////
با ذکر خوبيها./////
+
روياي خيس
زندگي در جريان است و ما /////
بيهوده و آرام و چه بي صدا/////
دست در دست عمر نهاده ايم ./////
+
گــــــــــل رز
به ياد داشته باش همان طوري که اب شکل لوله اي را ميگيرد که از ان جريان دارد زندگي شما
هم شکل افکاري را ميگيرد که در مغز شماست!
+
روياي خيس
آسمان را بايد ديد/////
بايد ديدي به وسعت آسمان داشت/////
اما هرگز نبايد محو آسمان شد/////
زمين نيز لايق ديدن است./////
+
روياي خيس
سنت عشق سعديا ترک نميدهي بلي/////
کي ز دلم به دررود خوي سرشته در گلم؟/////
داروي درد شوق را با همه علم عاجزم/////
چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم/////
+
روياي خيس
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم/////
ميروم و نميرود ناقه به زير محملم/////
بار بيفکند شتر چون برسد به منزلي/////
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم/////
+
روياي خيس
سلام ***
ديگر بهار هم سرحالم نميکند/////
چيزي شبيه معجزه زلالم نميکند/////
آه اي خدا مرا به کبوتر شدن چکار/////
وقتي که سنگ هم رحم به بالم نميکند /////
<
<<
46
47
48
49
50
>>
>