امام باقر(ع)-شهادت
خـــاطراتش قشــنگ و زيبا بود
عطر سيب و اقاقيا مي داد
روزهاي خوشش دگرگون شد
گـــذرش تــا بـه کـــربلا افتــاد
داغ هفــتــاد و دو شقايق را?
بر سرشانه هاي خود حس کرد
رنج زنجير و درد سـلسله را
بر مچ دست و پاي خود حس کرد
روي آييـنه ي غــرور دلش?
زير بــاران سنگ چين افتاد
ديد خورشيد را که چنـدين بـار
از سـر نيــزه بر زمين افتـاد
گـريه هاي رقيه را مي ديد?
کــوه فريـاد در گلويش بود?
محمل باز عمـه پشتِ سرش?
ســر عبــاس روبـرويش بود?
ديد از زيــر نيــزه ي جدش
بر زمين، قطره قطره خون مي ريخت
ديــد در کــوفه دشمن نــامرد
سر او را به شاخه اي آويخت
کودکان چموش سنگ بدست
پـاي ناقه به جــانش افتادند
مردمان حرامـزاد? شام
خـارجي زاده اش لقب دادند
از سـر بام خـاک و خاکـستر
نقل سر بود و؛ فرش راهش بود
چشم ناپاک شهر را مي ديـد
غــم نـاموس در نگاهش بـود
غيـــرتش را بــه جـوش آوردند??
نيزه داران مستِ سکه پرست
چــهره ي ســرخ عمـــه را تا ديد?
مثـل عباس چـشم خـود را بست
*شهادت حضرت باقرالعلوم امام محمدباقر(ع) تسليت*
***********
مجمع زينبيون اهل بيت اهواز
بيت آيت الله موسوي
zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com