سلام
مادر .....
آخ مادر اي مادر ....
رسيده عيد و دلها شاد و خرم
همه در فکر ديدارند با هم
همه آماده اند سفره بچينند
به فکر سفره هاي هفت سينند
منم در سفره دارم هفت سين را
ولي توام شده با داغ زهرا
بود سين نخستين سيلي کين
به روي مادرم با دست سنگين
ببين بر سفره سين دومم را
که سويي نيست در چشمان زهرا
بگويم سين سوم تا بسوزي
که مادر سوخت بين کينه توزي
ازين ماتم دل حيدر غمين است
که سين چهارمم سقط جنين است
به روي سفره سين پنجم اين است
سر سجاده اش زينب حزين است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششمين سين مانده سوت و کور خانه
چه گويماي عزيز از سين آخر
بود آن سينه مجروح مادر ...
به اميد روزي که منتقم مادرم حضرت زهرا (سلا الله عليها) ظهور نمايد ...