ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >
 
سلام. خدا قوت! با قسمت دهم نگرشي ديگر بر حجاب به روزم و منتظر حضور و نظر شما. يا حق!
سلام بر شما
ممنون از حضورتون و شعر زيبايي که برام نوشتين
انشالله تن همه مادران سالم باشه و همچنين به حق بي بي دو عالم خداوند ظهور امام زمان عج رو هر چه سريعتر برسونه
اللهم عجل لوليک الفرج
التماس دعا
ياعلي

آسمان

را گفتم

مي تواني آيا

بهر يک لحظه ي خيلي کوتاه

روح مادر گردي

صاحب رفعت ديگر گردي

گفت ني ني هرگز

من براي اين کار

کهکشان کم دارم

نوريان کم دارم

مه وخورشيد به پهناي زمان کم دارم

+ سلحشوران اريا 
«شهادت» اوجي است كه هر پرنده‌اي توان دستيابي به آن را ندارد. خدايا، ما را توانايي ده تا خوبترين را به چنگ آريم.
سلام ؛

«تحقير يک انسان به معناي توهين کردن به قدرت خداوند است و نه تنها به آن فرد که به تمام جهان صدمه مي رساند.» گاندي

دوستي ها کمرنگ. بي کسي ها پيداست.راست گفتي سهراب:.
:: ادم اينجا تنهاست::
سلام عزيز همراه و صبح تون بخير و شادي
...
اميد صباغ نو

بي عشق،هيچ فلسفه‌اي در جهان نبود
احساس در "الهه‌‌ي ناز بنان" نبود!

بي‌شک اگر که خلق نمي‌شد "گناه‌ِ عشق"
ديگر خدا به فـکر "شبِ امتحان" نبود!

بنشين رفيـق تا که کمي درددل کنيم
اندازه‌ي تو هـيچ کسي مـهربان نبود

اينجا تـمام حنـجره‌ها لاف مي‌زنند!
هرگز کسي هرآنچه که مي‌گفت، آن نبود!

"ليلا" فقط به خاطر "مجنون" ستاره شد
زيرا شنيده‌ايم چنين و چنان نبود!

گشتم، نبود، نيست، تو هم بيشتر نگرد
غير از خودت که با غزلم همزبان نبود

ديشب دوباره از تو چه پنهان دلم گرفت
با اين که پاي هيچ زني در ميان نبود...

يعني پرنده از بغلِ ما نمي‌گذشت
اغراق شاعرانه اگر بارِمان نبود ...

با سلام ممنون از حضور شما بزرگوار نايب الزياره خاص شما بودم دو ركعت نماز در كاظمين و نجف و سامراو كربلا هر كدام دو ركعت نماز به اسم شما خواندم انشاالله قسمت وروزي شما
+ کربلايي110 
سلام[گل]

امام حسين عليه السلام
عاجزترين مردم كسي است كه نتواند دعا كند .
بحارالانوار جلد 93 صفحه 294

موفق وکربلايي باشيد[گل]


سلام

خواهش مي کنم

«دلت را با خداوند آشنا كن


سلام

خواهش مي کنم

يک روز علامه جعفري سوار تاکسي شده بودند ، در مسير راه نفس عميقي مي کشه و از ته دل ميگه : اي خداي من !
راننده تاکسي با اعتراض ميگه يه جوري ميگي اي خداي من که انگار فقط خداي شماست !؟
ايشان در جواب فورا دو بيت از سعدي مي خواند :
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گويد خداي من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گويا به غيري نپرداخته

ممنون گرامي بابت دعوت گرمتانوشعر و مطلب بسيار زيبايي در مورد مادر اين موجود مقدس آسماني بود.

زنده باشيد....

+ سپهري 

گفتم به مهدي بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصيت صرف نظر کن


گفتم به نام ناميت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نيکت سرفرازم


گفتم که ديدار تو باشد آرزويم
گفتا که در کوي عمل کن جستجويم

گفتم بيا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگي با حق وفا کن

گفتم به مهدي بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ايمان منجلي کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمناي سکينه
گفتا بشوي از دل غبار حقد و کينه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلي را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبي تنگ دارم
گفتا ز قول بي عمل من ننگ دارم

گفتم دمي با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب ديده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با ياد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رويت بي قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم

+ سپهري 

مجنون شدم که راهي صحرا کني مرا
گاهي غبار جاده ي ليلا، کني مرا
کوچک هميشه دور ز لطف بزرگ نيست
قطره شدم که راهي دريا کني مرا
پيش طبيب آمده‌ام، درد مي‌کشم
شايد قرار نيست مداوا کني مرا
من آمدم که اين گره ها وا شود همين!
اصلا بنا نبود ز سر وا کني مرا
حالا که فکر آخرتم را نمي­کنم
حق مي­دهم که بنده دنيا کني مرا
من، سالهاست ميوه ي خوبي نداده‌ام
وقتش نيامده که شکوفا کني مرا
آقا براي تو نه ! براي خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کني مرا
من گم شدم ؛ تو آينه‌اي گم نمي‌شوي
وقتش شده بيائي و پيدا کني مرا
اين بار با نگاه کريمانه‌ات ببين
شايد غلام خانه زهرا کني مرا
*علي اکبر لطيفيان*

+ سپهري 

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟


سلام


خوشا آنان که در بازار گيتي
خريدار وفا بودند و هستند
خوشا آنان که در راه رفاقت
رفيق با وفا بودند و هستند .


 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >