نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    26   27   28   29   30    >>    >
 
+ عشق است ابالفضل 
اي مقـــامت فـراتـر از مريــــم

اي شکوهـت رسـاتـر از حــــوا

ام کلثــوم خواهــر زينب

عصمت الله دوم زهــــرا

**

پيش پايـت تــمام حـــور و ملـــک

در رکـــــوع و سجـــــود افتـــــاده

نســل برتـر ز خانــــواده نـــــور..!

دخت مـولا و فاطمـه زاده

**

اي حجابت فرشته را چادر

حوريان در طواف معجر تو

آن قدر ناز داري اي بانو..!

بال جبريل فرش معبـر تو

**

از نفسهايت اي نسيم بهشت..!

بــوي عطــر و گــلاب مي آيــــد

التمــاس دعـاي نيمــه شبـــان

سوي تو مستجـــــاب مي آيــد

**

تو کجـــــا و تبـــــار ناپـاکان

تـو مليکـه ز عالــم ملکـــــــوت

تـو بهشتـي چـه نسبتي داري

به کويــر و به دوزخ و برهــوت

**

قرص خورشيد و زمهير سياه

جمع ايمان و کفـر ممکن نيست

هرکـــه ايــن قصـه را کنـد بــاور

به خدا شيعه نيست مؤمن نيست

**

انتــهـاي عــروج جبـرائـــيل

اوليــن پــله مقــــام شمــا

کربـلا زنـده مانـده امــا، بـا

خطبه زينب و کلام شمـا

**

مثل زينب غروب عاشورا

داغـــــدار بـــــرادرت بـــودي

آمــــدي در حوالـــي گـــودال

و کمک حـــال مـــادرت بودي

**

دست سنگين عصر عاشورا

روي مـــاه تو را کبـود، نمود

آن طرف زينبي که بود سپـر

اين طرف تو ميان آتش و دود

**

مثل زينب ميان بزم شراب

تکيـــه گــاه يتيــم اربـابــــــي

کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا

تا مـدينـه چـو مـاه، مي تابي

**

زينـب و تـــــو؛ مکمــــل عشـقـيـــد

تو درخشــنده؛ زينب المــاس است

ادبـــت در مـقــابــــــل خـــواهـــــــــــــر

در مثل، چون حسيـن و عباس است
إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ . . .

+خدا خطاهايمان را مي بيند ، فقط به رويمان نمي آورد.
+ منتظرالمهدي 
ما بي تو ، تا دنياست ، دنيايي نداريم ...
اللهم عجل لوليک الفرج
سلام دوست عزيز با افتخار لينک شدي
جلوه گل عندليبان را غزلخوان مي کند

نام مهدي صد هزاران درد درمان ميکند

مدعي گويد که با يک گل نمي گردد بهار

من گلي دارم که عالم را گلستان مي کند

اللهم عجل لوليک الفرج
اى نـسـيـم سـحـر آرامـگـه يـار كـجـاسـت؟
مـنزل‏آن مه عاشق كُش عيار كجاست؟
هـرسـر مـوى مـرا با تـو هـزاران ‏كـار اسـت
مـا كـجاييم و ملامتگر بيكار كجاست؟
ساقى و مطرب و مى،جمله‏ مهياست ولى
عـيش، بى يار مهيا نشود يار كجاست؟
شراب ناب و مي و مستي
همه را بهانه ديدم من
خمار و سرگشته و حيرانم
در اين عالم مستي
هم درد و شريک لحظه مني
تو را ميبينم در روياي مستي
مي و ميکده و ساقي نشان مستي
چه بگويم من در اين حريم مستان
که نگار عالمي دارد همه در عالم مستي
در عالم سرمستي بديدم نگار خود
بيا نگارم که چشم به راهم در حال مستي
بيا کنارم اي مهربانم بيا کنارم اي ماه رويم
عکس رخ زيبايت را ميبينم در جام مستي
ز عشق روي تو مدهوش گشتم اي نگار من
+ عشق است ابالفضل 
تولدکوچکترين شهيدراه ولايت مبارک


چون موج، روي دست پدر پيچ و تاب داشت
وز نازكي، تني به صفاي حباب داشت
چون سوره‌هاي كوچك قرآن، ظريف بود
هر چند، او فضيلتِ «امّ‌ الكتاب» داشت
چون ساقه‌هاي تازه‌ي ريواس، تُرد بود
از تشنگي اگر چه بسي التهاب داشت
از بس كه در زلاليِ خود، محو گشته بود
گويي خيال بود و تني از سراب داشت
لبخند، سايه‌اي گذرا بود بر لبش
با آن كه بسته بود دو چشمان و خواب داشت
يك‌جا سه پاسخ از لبِ خاري شنيده بود
آن غنچه ليك فرصتِ يك انتخاب داشت
خونش پدر به جانب افلاك مي‌فشاند
گويي به هديه دادنِ آن گل، شتاب داشت
خورشيد، در شفق شرري سرخ‌گون گرفت
يعني كه راهِ شيريِ او، رنگِ خون گرفت


با سلام وتشكر

چون موج، روي دست پدر پيچ و تاب داشت
وز نازكي، تني به صفاي حباب داشت
چون سوره‌هاي كوچك قرآن، ظريف بود
هر چند، او فضيلتِ «امّ‌ الكتاب» داشت
چون ساقه‌هاي تازه‌ي ريواس، تُرد بود
از تشنگي اگر چه بسي التهاب داشت
از بس كه در زلاليِ خود، محو گشته بود
گويي خيال بود و تني از سراب داشت
لبخند، سايه‌اي گذرا بود بر لبش
با آن كه بسته بود دو چشمان و خواب داشت
يك‌جا سه پاسخ از لبِ خاري شنيده بود
آن غنچه ليك فرصتِ يك انتخاب داشت
خونش پدر به جانب افلاك مي‌فشاند
گويي به هديه دادنِ آن گل، شتاب داشت
خورشيد، در شفق شرري سرخ‌گون گرفت
يعني كه راهِ شيريِ او، رنگِ خون گرفت


با سلام وتشكراز لطف شما بزرگواراميدوارم موفق باشيد
+ سلحشوران اريا 

سرباز ترين رهبر جهان

سيد حسن نصرالله يک انقلابي جان برکف است که به واسطه ي شجاعتش تمام دنيا او را مي شناسند، او عزيزان زيادي از جمله فرزندش را در راه اسلام و مبارزه با کفر تقديم کرده و خود نيز جانانه در همين راه گام مي گذارد؛ تولا و تبراي سيد حسن نصرالله حقيقتاً مثال زدنيست، سيما و صداي او همانقدر که براي ما دلنشين است، براي کفار، صهيونسم و استکبار وحشت مي آفريند. همين سيدحسن نصرالله که به عنوان رهبر حزب الله، اسرائيل را بارها و بارها به زانو در آورده است، کراراً در برابر رهبر انقلاب بال خضوع به زمين سائيده است که يکي از موارد به يادماندني اش مربوط به تصوير زير است که دست رهبر انقلاب را در معرض ميليون ها چشم بوسيد. اين مطلب از اين جهت درس آموز است تا ما و مسئولان مان بدانيم که چقدر در درک انقلاب، بصيرت، ولايت و ولايت مداري عاجزيم. خاطره و تصوير زير شايد قبلاً به نظرتان رسيده باشد ولي حتي در اينصورت نيز، دوباره و چندباره ارزش انتشار و تأمل را دارد، کاش روزي نشود که هيچ رهبري حسرت چنين سربازي را بخورد و هيچ سربازي حسرت چنين رهبري را، کاش! اولين جلسة کنفرانس بين‌المللي حمايت از انتفاضه بود. پس از سخنراني، هنگامي که آقا در حال عبور از سالن کنفرانس بود، سيدحسن نصرالله، خودش را به آقا رساند و دست ايشان را بوسيد.. از او دليل اين کار را پرسيدند،گفت:امسال رسانه‌هاي جهاني مرا به عنوان "مرد سال" ناميده‌‌اند و در کشورهاي عربي نيز عنوان "موفق‌ترين رهبر جهان عرب" را به من داده‌اند. ديروز چون مراسم به طور مستقيم در جهان پخش مي‌شد، مناسب ديدم به همه بگويم که من "سرباز" رهبر انقلابم.

+ سلحشوران اريا 
ميلاد بزرگ مرد ولايت مبارک باد

ماه بر چهره ي تابان علي مي نازد

صبح بر روي درخشان علي مي نازد

حاتم طائي ضرب المثل لطف و کرم

سر اين سفره به احسان علي مي نازد . . .

سلام.

«امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف- فرمودند:
إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَلا ناسينَ لِذَكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ الَّلأْواءُ وَاصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ ...
ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده ايم كه اگر جز اين بود، دشوارى ها و مصيبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن مى نمودند ...
احتجاج، ج2، ص»

اللّهمّ عجّل لوليّک الفرج
التماس دعا
يا علي
امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف- فرمودند:
إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَلا ناسينَ لِذَكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ الَّلأْواءُ وَاصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ ...
ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده ايم كه اگر جز اين بود، دشوارى ها و مصيبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن مى نمودند ...
احتجاج، ج2، ص.

 <    <<    26   27   28   29   30    >>    >