تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    26   27   28   29   30    >>    >
 

اگر روزي رسد دستم به دامانت
كنم جان را به قربانت
ولي بي لطف و احسانت چگونه
شوم ناخوانده مهمانت چگونه

اگر روزي رسد دستم به دامانت
كنم جان را به قربانت
ولي بي لطف و احسانت چگونه
شوم ناخوانده مهمانت چگونه

تو معبود مني بگذار داد از دل بگيرم
پناهم ده كه بر سقف حرم منزل بگيرم
تو دريايي و من تنها غريق مانده در باران
تو فانوس رم شو تا ره ساحل بگيرم

اگر روزي رسد دستم به دامانت
كنم جان را به قربانت
ولي بي لطف و احسانت چگونه
شوم ناخوانده مهمانت چگونه

در اين بازار بي مهري به ديدار تو شادم
تو شادم كن كه سوز غم برآمد از نهادم
تو ميگفتي صدايم كن ز سوز سينه هر شب
صدايت ميزنم اما رسي آيا به دادم

كمك كن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
به كوي عاشقي شعر خوش ماندن بخوانم
كمك كن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
به كوي عاشقي شعر خوش ماندن بخوانم
به كوي عاشقي شعر خوش ماندن بخوانم

سلام. ممنون از حضورتان. پيشاپيش روز پدر مبارک
قالَ عليٌّ (ع) :
بد ترين شما کساني هستند که سخن چيني مي کنند و ميان دوستان جدائي مي افکنند وبراي افراد پاکدامن عيب جوئي مي کنند.

منبع : اصول کافي?ج2/ص 369 ? حديث3.

سلام دوست خوبم

ميلاد امام جواد عليه السلام را به شما و خانواده ي محترمتان تبريك ميگويم.

خداوند انشاءالله پدرتان را قرين رحمت واسعه خودش گرداند و شفاعت مولايمان امير المومنين علي عليه السلام را نصيب ايشان و همه ي پدران زحمتكش اين ديار گرداند

ممنونم از اينكه ما رو مورد لطف قرار دادي

منتظر حضور هميشگي شما هستم و به داشتن دوستان ارزشي همچون شما بر خود ميبالم.

اللهم عجل لوليك الفرج

+ شهيدان خدا 
ديرگاهيست در درونم غوغايي برپاست…
به گمانم که کسي مي آيد!
شايد تو باشي،
اي موعود!

امام جواد (ع)
الْمُؤ مِنُ يَحْتاجُ إ لى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.
فرمود: مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است : توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.
+ شهيدان خدا 

وظيفه‌ي زن و مرد، اي حكيم، داني چيست؟

يكي‌است كشتي و آن ديگريست كشتيبان

چو ناخداست خردمند و كشتي‌اش محكم

دگر چه باك ز امواج و ورطه‌ي طوفان

هميشه دختر امروز، مادر فرداست

ز مادرست ميسر، بزرگي پسران


[گل]"فتح خرمشهر يک مسئله‌ي عادي نيست بلکه مافوق طبيعت است..."[گل]
.
...حضرت امام خميني(ره)...[گل]
دعا پشتِ دعا براي آمدنت ،
گناه پشتِ گناه براي نيامدنت ،
دل درگير ، ميان اين دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت يا نيامدنت؟!
مي‌رسد شبي مردي از وراي حيراني
کوچه مي‌شود مست هاله‌هاي حيراني
آيه آيه چشمانش، از تلاوت شبنم
غرق بوسه‌هاي گل، در طلوع روحاني
از شلال چشمانش، قطره قطره مي‌خوانم
لاله غيرت عشق است در شب غزل‌خواني
ترک زاد هندويش گرم رقص تاتاري
ساقي دو چشمانش غرق باده افشاني
شرح شط گيسويش در غزل نمي‌گنجد
در قصيده زلفش، انتظار طولاني
نذر مقدم سبزش چلچراغ و آيينه
بر طراوت سبز صبح روز باراني
در فراق لب‌هايت، قطره قطره مي‌کاهم
مي‌شود تو را بوسيد، اي حضور پنهاني؟


سلام

سلام
باغ عمرتان هميشه سرسبز از گلهاي رنگارنگ عشق
و سلام و سلامت پيوند هر صبح و شامتان.
درياي آبي دلتان همچنان آرام
و آسمان بلند احساس تان روشن از خورشيد درخشان احسان.
حضورتان را غنيمت مي شمارم
و دوام سرود بودنتان را از سازنده و نوازنده جهان و جهانيان خواستارم.
شاد و شورآفرين باشيد
گاهي مرا ياد کن …
من همانم که اگر ساعتي از من بي خبر بودي
آسمان را به زمين مي دوختي
شايد تو نمي داني...!!!
چقدر سخت است...!!!
يار را .... با يار .... ديدن...!!
خدايا پشت حصار خطاهايم بنويس"جواني
تولدکوچکترين شهيدراه ولايت مبارک


چون موج، روي دست پدر پيچ و تاب داشت
وز نازكي، تني به صفاي حباب داشت
چون سوره‌هاي كوچك قرآن، ظريف بود
هر چند، او فضيلتِ «امّ‌ الكتاب» داشت
چون ساقه‌هاي تازه‌ي ريواس، تُرد بود
از تشنگي اگر چه بسي التهاب داشت
از بس كه در زلاليِ خود، محو گشته بود
گويي خيال بود و تني از سراب داشت
لبخند، سايه‌اي گذرا بود بر لبش
با آن كه بسته بود دو چشمان و خواب داشت
يك‌جا سه پاسخ از لبِ خاري شنيده بود
آن غنچه ليك فرصتِ يك انتخاب داشت
خونش پدر به جانب افلاك مي‌فشاند
گويي به هديه دادنِ آن گل، شتاب داشت
خورشيد، در شفق شرري سرخ‌گون گرفت
يعني كه راهِ شيريِ او، رنگِ خون گرفت

 <    <<    26   27   28   29   30    >>    >