ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
 

ــکي درد و يــکي درمان پســـندد
يک وصل و يکي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پســندم آنچه را جانان پسـندد




هر آنکس مال و جاهش بيشتر بي
دلــش از درد دنــيا ريشــــتر بي
اگر بر سر نهي چون خســروان تاج
به شيرين جانت آخر نيشتر بي



دلا خوبـــان دل خونيــــن پســـندند
دلا خون شو که خوبان اين پسندند
متاع کفر و دين بي‌مشتري نيست
گروهــــي آن گروهي اين پســـندند

جدا از رويت اي ماه دل افروز
نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصــالت گر مـرا گردد ميســر
هـــمه روزم شـــود چون عيد نوروز



عـــــزيــزان مـــوســـم جوش بهــاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمي فرصت غنيمت دان درين فصل
که دنيـــــاي دني بي اعتباره




آنجا که تو مي نشستي
اريکه ي حکومت عشق بر جان هاي مشتاقان
خالي مانده است..
...
ديري نپاييد که ماه برآمد و در آينه ي درياچه خود را نگريست و شب پرک ها بال به شيشه کوفتند تا راهي به دشت شناور در ماهتاب بيابند..
شهيد آويني
----------------------
شکر که امام خامنه اي را داريم... شکر

خدايا ! آتش مقدس شک را آن چنان در من بيفروز

تا همه يقين هايي را که در من نقش کرده اند بسوزد

وآنگاه از پس توده ي اين خاکستر

لبخند مهراوه بر لبهاي صبح يقيني

شسته از هر غبار طلوع کند

به روز ها دل مبند.روزها به فصل که ميرسند

رنگ عوض ميکنند...

با شب بمان.

شب گرچه تاريک است ولي هميشه يک رنگ است...
آدم اســـت ديگر...

گاهي دلـــش مي‌خواهد کسي‌ مـــوهايش را نوازش کند ،

بوســه بر گونه اش بزند و

آروم زير نرمــه گوشش بگويد :دوســـتـت دارم!
به دلتنگي هايمـــ دست نزن

مي شكند بغضــمـــــ يك وقت !!

آنگاه غرقـــــ مي شوي

در سيلابـــــ اشكهايي كه

بهانه ي روانــــــ شدنش هستي !! . . .

من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس انالحق بزدم
همچو منصور خريدار سر دار شدم و
اي خميني اي مسيحاي زمان / اي تسلاي دل و آرام جان

ياد تو ما را چراغ روشن است / عشق تو همواره در جان و تن است . . .

ناگاه با عروج تو چون روبرو شديم / در انزواي تلخ غريبي فرو شديم

دنبال تو تمام زمان را ورق زديم / با دستهاي خالي خود روبرو شديم . . .

.

اي امام اي خفته در دامان خاک / اي به هجرت، سينه ما – چاک چاک

جرعه نوش چشمهايت بوده‏ايم / آري آري مبتلايت بوده‏ايم . . .

اي خميني اي مسيحاي زمان / اي تسلاي دل و آرام جان

ياد تو ما را چراغ روشن است / عشق تو همواره در جان و تن است . . .

.

 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >