بغض به سينه مي رود پهنه به پهنه لب به لب
اشک زديده مي رود چشمه به چشمه، يم به يم
همچو هزار در غمت شاخه به شاخه، گل به گل
ناله زدل برآورم سينه به سينه، دم به دم
بر سر زلف عقده با حوصله شان مي کشم
حلقه به حلقه مو به مو، طره به طره خم به خم
رحلت جانسوز امام خميني(ره) تسليت باد
دارم سعي مي کنم همرنگ جماعت شوم،
آهاي جماعت…
ميشود کمکم کنيد؟
شما دقيقا چه رنگي هستيد…؟
از خدا ميخواهم آنچه را که شايسته توست به تو هديه بدهد
نه آنچه را که آرزو داري ، زيرا گاهي آرزوهاي تو کوچک است و شايستگي تو بسيار . . .
گريه کن ابربهاري گريه کن
بامن از اين سوگواري گريه کن
دل ندارد طاقت هجران او
بادل من خود به ياري گريه کن
تو بودي مظهري از استقامت
کلامت ثابت و بود با صلابت
تو رفتي با دلي آرام به باقي
پيامت ماند ولي جاي تو خالي
.
مي گويد: کلمات گاهي بار معنايي خود را از دست مي دهند …
اين روزها “دوستت دارم” ها ديگر قلب کسي را به تپش وا نميدارد !
و گونه کسي را سرخ نميکند !
مي گويم: مشکل از دوست داشتن نيست مشکل از تکـرار است !
بنويس از غم آيينه و گل
بنويس از سپر سينه و گل
بنويس عشق دگرگون شده است
چهره آيينه گلگون شده است
بنويس از غم هجران بنويس
باز از داغ جماران بنويس