آموزش پیرایش مردانه اورجینال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    56   57   58   59   60    >>    >
 
سلام ؛

تنها سخنگوي جهان طبيعت، آزمايش است، پس بايد هميشه به تجربه پرداخت و هركار را به هزار شكل آزمود.لئوناردو داوينچي
يكي از زيباترين لحظه ها ،
لحظه‌اي که ميبيني‌ ،
يکي‌ لبخند رو لبشه
و تو ميدوني‌ که تو دليل اون لبخند هستي‌ . . . !!! [گل]
از تو يک تکه پلاک و استخوان آورده است
باد تابوتي پر از رنگين کمان آورده است

چشم هايت کو؟ دل تو که برايم مي تپيد
آن دو تا دستي که هر شب خانه نان آورده است

مادرم هر صبح بعد از تو سر سفره، گلي
جاي خالي همان يک استکان آورده است

خواب مي بينم که مي گويي خدا ما را فقط
توي اين دنيا براي امتحان آورده است

خوش به حال دست هايي که براي بال تو
لحظه سرخ شهادت آسمان آورده است

نيستي و بي تو من امروز مي دانم که جنگ
چون تويي تعداد مرد قهرمان آورده است

موفقيت، کم و بيش در دسترس همه هست، اما دامنه توفيق در زندگاني شخص، بدون توان رهبري محدود است.

جان ماکسول

نمي توانم فرمول موفقيت را براي شما بيان کنم؛ اما اگر فرمول شکست را مي خواهيد آن است که بکوشيد همه را راضي نگه داريد.

اسوپ


راه موفقيت، هميشه در حال ساخت است؛ موفقيت پيش رفتن است، نه به نقطه پايان رسيدن.

آنتوني رابينز

موفقيت بر روي ستون هاي شکست شکل مي گيرد.

سري چتري

همه خوشبختي ها و موفقيت هايي که به من روي آورده، از درهايي وارد شده که آنها را به دقت بسته بودم.

لرد بايرون

گفتند که عاشقي و ديوانه‌‌اي
در باب خيال و خم ابروي که‌اي
گفتند بگو؛ به قصد قربت گفتم
سيد علي الحسيني الخامنه‌اي


باز شعرم سوي جبهه مي رود
سوي بانه سوي فکه مي رود
سوي مردان دلير و با خدا
آن شهيدان که شدند از ما جدا
در ميان خيمه بي سر مي شدند
توي سنگرها کبوتر مي شدند
روزها در جبهه مشغول عدو
نيمه شبها با خدا در گفت و گو
توي سنگر يکه تازي کرده اند
با گلوله عشق بازي کرده اند
بي سر و بي دست و بي پا مي شدند
در مبان دجله پيدا مي شدند
واي از وقتي که سرها مي رسيد
آن زماني که خبرها مي رسيد
جمله ها دارند غم مي آورند
واژه ها دارند کم مي آورند
باز ما مانديم و يک دل خاطرات
دست و پاهايي که مانده در فرات

به گمان من انسان براي موفقيت در زندگاني بايد بتواند در چهار زمينه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبري.

جان ماکسول


سلام

ره وصال يار کوته است
اين ما هستيم که پاهايمان مجروح شده
اللهم عجل لوليک الفرج

سلام

دلم گرم خداونديست که بادستان من گندم براي يا کريم ميريزد،چه بخشنده خداي عاشقي دارم که ميخواند مرا با آنکه مي داند گنهکارم،دلم گرم است ميدانم بدون لطف او تنهاي تنهايم،

سلام

هرچه مي دوم به خود نمي رسم کربلا به اصل خود رسيدن است

ديگر شده ام دچار وسواس بيا

بدجور به عصر جمعه حساس بيا

گفتي به عموي خود ارادت داري

اين بار قسم به دست عباس بيا

سلام

در جهان تا زنده ام گويم ثناي فاطمه
دست حاجت مي برم سوي خداي فاطمه
گر براي درد بي درمان مداوا طالبي
رايگان درمان کند دارالشفاي فاطمه

 <    <<    56   57   58   59   60    >>    >