ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
 

سلام

الهي ! ترسانم از بدي خود ؛ بيامرز مرا به خوبي خود.
الهي ! عَلَمي که افراشتي ، نگونسار مکن ، و چون در آخر عفو خواهي کرد ، در اوّل شرمسار مکن .
الهي ! همه از تو ترسند ، و عبدالله از خود ، زيرا که از تو همه نيکي آيد و از عبدالله بدي.
الهي ! گر پرسي ، حجّت نداريم ، و اگر بسنجي ، بضاعت نداريم ، و اگر بسوزي طاقت نداريم

سلام

الهي ! فضل تو را کران نيست ، و شکر تو را زبان .

الهي ! هر که تو را شناخت ، هر چه غير تو بود بينداخت .
الهي ! از کشته تو ، بوي خون نيايد ، و از سوخته تو ، بوي دود ؛ چرا که سوخته تو ، به سوختن شاد است و کشته تو ، به کشتن خشنود .
الهي ! مکش اين چراغ افروخته را ، و مسوزان اين دل سوخته را ، و مَدَر اين پرده دوخته را ، و مران اين بنده آموخته را .

سلام

آن که به سرچشمه لطف تو متصل شد، کي تشنه ماند و آن که لب از دعاي تو فرو بست و دل به چشمه لطف تو نسپرد، کي به قطره اي زلال جان گرفت؟ آن که تو را بيشتر شناخت واز لطف و بخشش تو بيشتر خبر يافت، بيش از همه تو را خواند و لحظه اي دست از طلب تو برنداشت

سلام

آيا] مي شود تو را با آن همه مهرباني، لطف، احسان و دانايي[ات] شناخت و دست از دامان تو برکشيد و نام تو را صدا نزد؟! تنها مهر و کرم توست که کاسه نياز چون مني را پر و حاجتم را برآورده مي سازد؟

سلام

کيست محروم تر از آن که از طلب نياز به بارگاه تو ناتوان باشد؟ اي ياور درماندگان و اي منتهاي آرزوي آرزومندان، راهمان نما که به سوي تو آييم ولياقت مان ده تا فقط به حضور تو به دعا بنشينيم و بر سفره کرم تو مهمان شويم.

سلام

زندگي، فهم نفهميدن هاست
زندگي، پنجره اي باز، به دنياي وجود
تا که اين پنجره باز است، جهاني با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازي اين پنجره را دريابيم

سلام

الهي، تو سرچشمه وجودي و سرآغازِ هستي، هرچه هست تويي وغير تو هيچ. چگونه از درياي رحمت تو غافل مانم که سراپا نيازم و سراسر احتياج! چگونه دست از دامنت بدارم که تهي دستي من جز به لطف و عطاي تو لبريز از بي نيازي نمي شود.

سلام

خدايا تو را غريب ديدم و غريبانه غريبت شدم ،
تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم ،
تو را وفادار ديدم و هر جا که رفتم باز گشتم ،
تو را گرم ديدم و در سردترين لحظه ها به سراغت آمدم ،
تو مرا چه ديدي که وفادار ماندي...؟؟

سلام

خداوندا ! اگر در کار تو چون و چرا کردم
خطا کردم.
و گر در نااميدي ، تکيه جز بر کبريا کردم ،
خطا کردم.
حلالم کن.
خطا کردم.
اگر اسمي به جز اسم تو آمد بر زبانم ،
من پشيمانم.
و گر در نيک روزي ، غفلت از شکر و دعا کردم ،
خطا کردم.
اگر لغزيده گاهي ذره اي پايم ، ببخشايم .
و گر از فرش زيرم اندکي پا را فرا کردم ،
خطا کردم.
نفهميدم ، که عشق اول و آخر تويي عشق آفرينا،
من خطا کردم .

سلام

زندگي برگ بودن در مسير باد نيست


امتحان ريشه هاست


ريشه هم هرگز اسير بادنيست


زندگي چون پيچکي است



انتهايش پيش خدا مي رسد ....



ممنون که اومدي گلم

سلام

از خدا براي عطا کردن يه دوست خوب که همه ي اين خصوصيات خوب رو در کنار هم داره و وسيله اي شده براي رسيدن من به خودش خيلي خيلي ممنونم ...
خدايا لطفت را بي نهايت سپاس ...


با سلام وتشكر

برادر دوستي است که در انتخاب آندخيل نيستيم اما.....

دوست برادريست که خودمان آنرا انتخاب ميکنيم

.
.
آدم‌هايي‌ که ما را ترک ميکنند سه‌ دسته اند :

يک گروه آنهايي که بر ميگردند گرچه نه آنها ديگر همان آدم‌هاي سابق هستند و نه ما .

گروه دوم کساني‌ هستند که هرگز بر نمي‌گردند چه آنهايي که نمي‌خواهند ، چه آنهايي که نميتوانند.
...
گروه آخر آنهايي هستند که بايد دعا کنيم آنچنان پل هاي پشت سرشان را خراب کنند که اگر هم بخواند ، نتوانند برگردند.

خطر ناک‌ترين گروه سومي‌‌ها هستند .
چون موقع رفتن طوري ما را ميشکنند ، که ما تا مدت‌ها در کما مي‌‌مانيم و خيلي‌ دير مي‌‌فهميم که براي چه آدم‌هاي بي‌ ارزشي اشک ريختيم ، احساس گناه کرديم، از خود گذشتگي کرديم ، و تا مرز نابودي ، زندگي‌ را فدا کرديم ...

خيلي‌ دير ميفهمم ... خيلي‌ دير ... ولي‌ يک روز ميفهمم ...

چيزي که هرگز نمي‌فهميم اين است که اصلا چه چيز اين آدم‌ها را آنقدر دوست داشتيم؟


[گل]
سلام ممنونم از حضورتون
سلام بزرگوار
وبلاگ بسيار زيبايي داريد
متشکرم از ابراز لطف شما
التماس دعا
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >