امام حسين(ع(-مناجات و شهادت
دل دست ما که نيست، اسير شما شده
از لحظه اي که با حرمت آشنا شده...
خواب و قرار را دگر از دست داده است
ذکرش مدام کرب و بلا، کربلا شده
يادش به خير گنبد و ايوان طلاي تو
آن جا که هر که ديده به آن مبتلا شده
ميدان مشک ساقي و کفين و علقمه
قلبم عجيب راهي اين صحنه ها شده
وقتي که پرچم حرمت در تلاطم است
...گويي که روح از بدن من جدا شده
حالا چقدر ميل عسل کرده کام من
يعني که بزم روضه ي قاسم به پا شده
اشکم شبيه پرچم تان سرخ مي شود
وقتي که صحبت از بدن و نيزه ها شده
از تل زينبيه کسي داد مي زند...
واويلتا که رأس برادر جدا شده
با سم اسب روي تنت زخم مي زدند
حالا سه روز رفته و جسمت رها شده
يک نانجبيب پيرهنت را ربوده بود
حتي کفن براي شما، بوريا شده
دارد غروب مي رسد و دختري شنيد...
حمله کنيد، نوبت اين خيمه ها شده
مجمع زينبيون اهل بيت خوزستان
بيت آيت الله موسوي
zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com