چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
 

الهي چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر و چون در خودم نگرم از جمله

خاکسارانم و خاک بر سر.


سلام؛
از حضور گرم و صميمي شما در "استاذنا" و نظرات ارزشمندتان متشکريم.
+ چادرخاکي 
سلام
ممنون که بهم سرزديد
ديشب اززيارت آقاامام رضا(ع)برگشتم
دعاگوتون بودم
--------------------------------------
اي کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم


يک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
اي کاش فقط بي‏سر و سامان تو بودم


تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زآن روز چو آهوي بيابان تو بودم


طوفان عجيبي است غم عاشقي تو
چون موج اسير تو و طوفان تو بودم


اي گنبد تو عشق ، من خسته دل اي کاش
چون کفتر پر بسته ايوان تو بودم


يک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
اي کاش ز زوار خراسان تو بودم


شعر از: مهدي صفي ياري..
+ استاذنا 


روي اين جمله‌ها خوب تأمّل كن:

- زيباترين آرايش براي لبان شما، راستگويي
براي صداي شما، دعا به درگاه خداوند
براي چشمان شما، رحم و شفقت
براي دستان شما، بخشش
براي قلب شما، عشق
و براي زندگي شما، دوستي‌هاست.

- هيچ‌کس نمي‌تواند به عقب برگردد و همه چيز را از نو شروع کند؛ ولي هر کسي مي‌تواند از همين حالا عاقبت خوب و جديدي را براي خودش رقم بزند.

- خداوند هيچ تضمين و قولي مبني بر اين‌که حتما روزهاي ما بدون غم بگذرد، خنده باشد بدون هيچ غصه‌اي، يا خورشيد باشد بي هيچ باراني، نداده است؛ ولي به ما قول داده که اگر در مقابل مشکلات استقامت داشته باشيم، تحمل سختي‌ها را برايمان آسان مي‌کند و چراغ راهمان مي‌شود.

- نااميدي‌ها به دست‌اندازهاي يک جاده مي‌مانند كه ممکن است باعث کم شدن سرعتت در زندگي شوند؛ ولي در عوض بعد از آن، از جاده‌اي صاف و بدون دست‌انداز، بيشتر لذت خواهي برد. بنابراين روي دست‌اندازها و ناهمواري‌ها خيلي توقف نکن؛ به راهت ادامه بده.

- وقتي به آن‌چه مي‌خواستي نرسيده‌اي و احساس شكست مي‌كني، ناراحت نشو؛ حتما خداوند صلاح تو را در اين دانسته و برايت آينده بهتري رقم زده است.

- وقتي يك اتفاق خوب يا بد برايت مي‌افتد، هميشه دنبال اين باش که چه معني و حکمتي در آن نهفته هست.

- براي هر اتفاقي در زندگي، دليلي وجود دارد که به تو مي‌آموزد که چگونه بيشتر شاد زندگي کني و کمتر غصه بخوري.

- تو نمي‌تواني کسي را مجبور کني که تو را دوست داشته باشد؛ تمام کاري که مي‌تواني انجام بدهي، آن است که تبديل به آدمي شوي که لايق دوست داشتن است و عاقبت کسي پيدا خواهد شد که قدر تو را بداند.

- بهتر است غرورت را به خاطر کسي که دوست داري، از دست بدهي تا اين‌که کسي را که دوست داري، به خاطر غرورت از دست بدهي!

- ما معمولا زمان زيادي را صرف پيدا کردن آدم مناسبي براي دوست داشتن يا پيدا کردن عيب و ايراد کسي که قبلا دوستش داشته‌ايم، مي‌کنيم. بايد به جاي اين کار، در عشقي که داريم ابراز مي‌کنيم، کامل باشيم.

- هيچ‌وقت دوست قديمي‌ات را ترک نکن چون هيچ زماني کسي جاي او را نخواهد گرفت.

- وقتي مردم پشت سرت حرف مي‌زنند، چه مفهومي دارد؟ خيلي ساده است! يعني اين که تو دو قدم از آنها جلوتري!

سلام عليکم،

بامطلب

کارخانه ي حديث سازي!(2)

منتظرحضورشما بزرگوارهستم.of
سلام به شما
لوگوي ما
<a href="http://hoseinyazdanparast.blogfa.com/" target="_blank" title="وبلاگ شهيد سيد حسين يزدان پرست"><img src="http://uploadtak.com/images/t6773_1.gif" border="0" /></a>
امام على (عليه السلام):
اذكروا الله ذكرا خالصا تحيوا به اءفضل الحياة و تسلكوا به طرق النجاة ؛
خدا را خالصانه ياد كنيد تا بهترين زندگى را داشته باشيد و با آن راه نجات و رستگارى را بپيماييد.
همتى كز پا نشستم يا على !
مانده‏ام، بر گير دستم يا على !
تا به ديدار تو چشمم باز شد
از جهان دل بر تو بستم يا على !
مردم از مست مى‏خمخانه‏اند
من ز ميناى تو مستم يا على
من ندانم چيستم، يا كيستم
از تو هستم هر چه هستم يا على
خواجگى كن، عهد مشكن گرچه من
عهد خود با تو شكستم يا على
پايه از چرخ بلندم برتر است
بر درت تا خاك پستم يا على
از گياه خاك بُستان توأم
گر تبر زد، ور كَبَستم يا على
بر عطاى توست چشمم كز خطا
تير فرصت شد ز شستم يا على
خلق اگر دل بر گدايان بسته‏اند
من گداى شه پرستم يا على
اى عصاى رهروان! دستى كه من
پاى خويش از تيشه خستم يا على
زاهدان در انتظار كوثرند
من خوش از جام الستم يا على
پايمردى كن ز لطفم دست گير
"نير" بى پا و دستم يا على


جشنواره طراحي پوستر مدافعان حرم
با جوايز ارزنده | جهت کسب اطلاع و ثبت نام به
http://besharat-festivals.com/
مراجعه فرماييد.
سلام عليکم:

اي خالق خلق ، رهنمايي بفرست

بر بنده ي بي نوا نوايي بفرســت

کار من بيچاره گره در گره اسـت

رحمي بکن و گره گشايي بفرست.
.
.به روزيم و منتظر ديدگاههاي ارزشمندتون. . .
.
التماس دعاي فرج. . . . .


مهم نيست کجا به دنيا آمده اي

مهم اين است که آمده اي

تا قصه اي ناسروده را بسرايي

در ناکجا آباد اين کوير بي نشان

قصه ات را شبيه خودت

شبيه زيبا ترين غزل جهان بنويس...

ممنونم از اينکه سر زديد.

اللهم عجل لوليک الفرج

اي روي تو خورشيد هدايت هادي[گل]
گلواژه دفتر ولايت هادي[گل]
هستي تودهد امام و ما راباشد[گل]
از لطف تو اميد هدايت هادي[گل]
--------------
ميلادش مبارک......! آپم. منتظرحضورشما و نظر ارزشمندتون هستم...ياحق.[گل]
اي آفتاب سايه نشين لواي تو
هر شب جبين به خاک نهد پيش پاي تو

برخيز دلبرا بنشين در رواق چشم
بگذار پا به ديده که چشم است جاي تو
---------------
چشم اين حقير لايق نيستم اگر لايق باشيم چشم
با سلام وعرض ادب واحترام وتبريک ايام خجسته ...پست عالي گذاشته بوديد .زيبا بود .انشاالله که موفق باشيد ..حضور شما در وب سايت ما مايه دلگرمي وافتخار ماست .منتظر قدوم سبزتان هستيم و انشاالله وب سايت را براي ايام محرم بازسازي ميکنيم هر نظري وانتقادي داشتين به ديده منت ميپذيريم ياعلي ..
((نعيمان بن عمرو انصارى )) از قدماى صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و مردى مزاح و شوخ بوده است نوشته اند: روزى عربى از عشاير به مدينه آمد و شتر خود را پشت مسجد خوابانيد و به مسجد وارد شد و به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد.
بعضى از اصحاب به نعيمان گفتند: اگر اين شتر را بكشى ، گوشت آن را تقسيم مى كنيم و بعد قيمتش را پيامبر صلى الله عليه و آله به اعرابى خواهد داد.
نعيمان شتر را كه كشت ،: صاحبش سر رسيد و فرياد بر آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله را به داد خواهى خواست .
نعيمان فرار كرد؛ و رسول الله صلى الله عليه و آله از مسجد بيرون آمد و شتر اعرابى را كشته ديد، پرسيد: چه كسى اين كار را كرده است ؟ گفتند: نعيمان پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را فرستاد تا او بياورند او را در خانه ((ضباعة بنت زبير)) (9) يافتند كه نزديك مسجد بود. فرستاده را به محل مخفى گاه اشاره كردند كه درون گودالى با مقدارى علف تازه خود را پوشانده بود.
فرستاده به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و همره پيامبر صلى الله عليه و آله با جمعى از اصحاب به منزل ((ضباعه )) آمدند، و جاى مخفى شدن نعيمان را نشان داد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: علفها را از او دور كنيد، و آنها چنان كردند، نعيمان از مخفيگاه بيرون آمد.
پيشانى و رخسار او از آن علفهاى تازه ، رنگين شده بود فرمود: اى نعيمان اين چه كارى بود انجام دادى ؟
عرض كرد: يا رسول الله قسم به خدا آن كسانى كه شما را به محل مخفى من راهنمائى كردند به اين كار وادارم نمودند.
پيامبر صلى الله عليه و آله تبسم كنان رنگ علف را با دست مبارك خود از پيشانى و رخسار او دور كردند و قيمت شتر را به مرد اعرابى دادند
 <    <<    16   17   18   19   20    >>    >