مَن أرادَ أَنْ يُنجِيَهُ اللّهُ مِنَ الزَّبانيَةِ التِّسعَةِ عَشَرَ فَلْيَقرَأْ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَإنَّها تِسعَةَ عَشَرَ حَرفا لِيَجعَلَ اللّهُ كُلَّ حَرفٍ مِنها جُنَّةً مِن واحدٍ مِنهُم؛
هر كس مىخواهد خداوند او را از زبانيه (فرشتگان عذاب) نوزدهگانه برهاند، بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند زيرا آن نوزده حرف است. تا خداوند هر حرف آن را سپرى در مقابل يكى
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
مَن كَـتَبَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَجَوَّدَهُ تَعظيما لِلّهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ؛
هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم را براى بزرگداشت خداوند زيبا بنويسد، خداوند او را مىبخشد.
عَنِ اللّهِ جَلّ وَ عزَّ أنَّهُ قالَ: كُلُّ أمرٍ ذى بالٍ لَم يُذكَر فيهِ بِسمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ؛
از خداوند عزيز و جليل نقل كرده است كه فرمود: هر كار ارزشمندى كه در آن بسم اللّه ذكر نشود ناقص است.
مَنْ قَرَأ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ حَرفٍ أربَعَةَ آلافٍ حَسَنَةً و مَحا عَنهُ أربَعَةَ آلافِ سَيِّـئَةٍ و رَفَعَ لَهُ أربَعَةَ آلافِ دَرَجَةٍ؛
هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند به ازاى هر حرفِ آن چهار هزار حسنه برايش مىنويسد و چهار هزار گناه از او پاك مىكند و چهار هزار درجه او را بالا مىبرد.
زَيـِّنوا مَوائِدَكُم بِالْبَقْلِ؛ فإِنَّها مَطرَدَةٌ لِلشَّياطينِ مَعَ التَّسميَةِ؛
سفرههايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه الرحمن الرحيم، شيطان را طرد مىكند.
إذا قالَ الْعَبدُ عِندَ مَنامِهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ يَقولُ اللّهُ: مَلائِكَتى! اُكتُبُوا بِالْحَسَناتِ نَفسَهُ إلَى الصَّباحِ؛
هر گاه بندهاى هنگام خوابش، بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان مىگويد: به تعداد نفسهايش تا صبح برايش حسنه بنويسيد.
اَلْعَبد... إِنْ قالَ فى أوَّلِّ وُضوئِهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ طَهُرَت أعضاؤُهُ كُلُّها مِنَ الذُّنوبِ؛
اگـر بنـدهاى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان پاك مىشود.
مَنْ قَرَأَ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ مُوقِنا سَبَّحَتْ مَعَهُ الْجِبالُ إلاّ أَنـَّهُ لا يَسْمَعُ ذلِكَ مِنها؛
هر كس با يقين بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند، كوهها به همراه او تسبيح مىگويند، هر چند او تسبيح آنها را نمىشنود.
مَن رَفَعَ قِرطاسا مِنَ الأْرضِ مَكتوبا عَلَيهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ إجلالاً لِلّهِ ولاِسْمِهِ عَنْ أن يُداسَّ كانَ عِندَ اللّهِ مِنَ الصِّدِّيقينَ و خُفِّفَ عَن والِدَيهِ و إن كانا مُشرِكَينِ؛
هر كس كاغذى را كه روى آن بسم اللّه الرحمن الرحيم نوشته شده است از روى زمين بردارد و اين كار براى بزرگداشت خداوند و جلوگيرى از اهانت به نام او باشد، نزد خداوند از صديقين بهشمار مىرود و از بار گناه پدر و مادرش برداشته خواهد شد، حتى اگر مشرك باشند.
اَلتَّسْميَةُ مِفْتاحُ الْوُضوءِ و مِفْتاحُ كُلِّ شَيءٍ؛
بسم اللّه الرحمن الرحيم، كليد وضو و كليد هر چيزى است.
لا يُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ؛
دعايى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمىشود.
قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ... اِذا قالَ العَبدُ: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» قالَ اللّهُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَن اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحوالِهِ؛
خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال مىگويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».
اِذا وُضِعَتِ المائِدَةُ حَفَّتها اَربَعَةُ آلفِ مَلَكٍ، فَاِذا قالَ العَبدُ: بِسمِ اللّهِ قالَتِ المَلائِكَةُ: بارَكَ اللّهُ عَلَيكُم فى طَعامِكُم ثُمَّ يَقولونَ لِلشَّيطانِ اُخرُج يا فاسِقُ، لا سُلطانَ لَكَ عَلَيهِم؛
هرگاه سفره پهن مىشود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مىآيند. چون بنده بگويد: «بسم اللّه» فرشتگان مىگويند: «خداوند، به غذايتان بركت دهد!» سپس به شيطان مىگويند: «اى فاسق! بيرون شو. تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».
... فَاِن قالَ قائِلٌ : فَلِمَ وَجَبَ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَالاِْقْرارُ بِهِم وَالاِْذعانُ لَهُم بِالطّاعَةِ؟ قيلَ : لاَِنـَّهُ لَمّا اَنْ لَمْ يَكُنْ فى خَلْقِهِمْ وَ قُواهُم ما يُكْمِلونَ بِهِ مَصالِحَهُم وَ كانَ الصّانِعُ مُتَعاليا عَنْ اَنْ يُرى وَ كانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ اِدْراكِهِ ظاهِرا ، لَمْ يَكُنْ بُدٌّ لَهُمْ مِنْ رَسولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ مَعْصومٍ ، يُؤَدّى اِلَيْهِم اَمْرَهُ وَ نَهْيَهُ وَ اَدَبَهُ ، و يَقِفُهُمْ عَلى ما يَكونُ بِهِ اجْتِرارُ مَنافِعِهِمْ وَ مَضارِّهِم ؛
اگر كسى بگويد : چرا شناخت پيامبران و اعتراف به آنها و اقرار به (لزوم) اطاعت از آنان ، بر مردم واجب است؟ در پاسخ گفته شود : چون در وجود مردم و قواى آنان ، چيزى نيست كه با آن ، مصالحشان را كامل سازند و آفريدگار نيز برتر از آن است كه ديده شود ، سستى و ناتوانى آنان از ادراك او آشكار است ، پس چارهاى جز اين نيست كه ميان خداوند و مردم ، پيامآورى معصوم باشد كه اوامر و نواهى و ادب (و آموزههاى) او را به ايشان برساند و آنها را به آنچه مايه سود و زيانشان است ، آگاه سازد.