نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    71   72   73   74   75    >>    >
 
هان! اي مردمان! علي را برتر بدانيد، که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است... هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد.

(خطبه ي غديريه)




آنان كه علي خداي خود پندارند

كفرش به كنار عجب خدايي دارند




خدايا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان
فرا رسيدن عيد غديرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک




نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد
همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عيد غدير خم مبارک باد


محور چرخ عبوديت چو زين العابدين
داده بر محراب طاعت عشق و ايمانى دگر
گوهرى را داده بر ما مکتب بحر العلوم
تا نگردد جاگزين علم ، نادانى دگر
ولادت امام هادي عليه السلام مبارک باد
امام كاظم (عليه السلام):
اسبر على طاعة الله ، واصبر عن معاصى الله ، فانما الدنيا ساعة ، فما مضى منها فليس تجدله سرورا و لا حزنا، وما لم يات منها فليس تعرفه ، فاصبر على تلك اساعة التى اءنت فيها فكانك قد اغتبطت ؛
بر طاعت خدا صبر كن و بر ترك معاصى او شكيبا باش ؛ زيرا دنيا لحظه اى بيش نيست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نيامده نيز خبر ندارى ، پس لحظه اى را كه در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان كه گويى خوشبخت و خوشحالى
امام صادق (عليه السلام):
الحلم سراج الله ... والحلم يدور على خمسة اءوجه : اءن يكون عزيزا فيذل اءو يكون صادقا فيتهم اءو يدعو الى الحق فيستخف به اءو اءن يوذى بلا جرم اءو اءن يطالب بالحق و يخالفوه فيه ، فان آتيت كلا منها حقه فقد آصبت ...؛
بردبارى چراغ خداست ... پنج چيز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزيز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند، بى گناه باشد و اذيت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار كنى ، بردبار هستى ..
عمريست بي قرارنگاهت نشسته ايم
از غصه نيامدنت دل شکسته ايم
ما پاي عهد عاشقي سرخ انتظار
با هر کسي به غير تو پيمان گسسته ايم
امام على (عليه السلام):
من توكل على الله ذلت له الصعاب وتسهلت عليه الاسباب ؛
هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد
امير بي قرينه کي مي آيي
شفاي زخم سينه کي مي آيي
عزيزم مادرت چشم انتظار است
سحرخيز مدينه کي مي آيي
گويند حضرت ((عيسى بن مريم )) عليه السلام نشسته بود و نگاه مى كرد به مرد زارعى كه بيل در دست داشت و مشغول كندن زمين بود.
حضرت عرض كرد: خدايا آرزو و اميد را از زارع دور گردان . ناگهان زارع بيل را به يك سو انداخت و در گوشه اى نشست .
عيسى عليه السلام عرض كرد: خدايا آرزو را به او بازگردان . زارع حركت كرد و مشغول زارع شد. عيسى عليه السلام از زارع سؤ ال نمود: چرا چنين كردى ؟ گفت : با خود گفتم تو مردى هستى كه عمرت به پايان رسيده ، تا به كى بكار كردن مشغولى ، بيل را به يك طرف انداخته و در گوشه اى نشستم .
بعد از لحظاتى با خود گفتم : چرا كار نمى كنى و حال آنكه هنوز جان دارى و به معاش نيازمندى ، پس بكار مشغول شدم
+ سپهري 
بر لب درياي حسرت کلبه اي دارم قديمي

از تمام دار دنيا دوستي دارم صميمي .

+ سپهري 


بي انتها ترين جاده دنيا،جاده معرفت است و کمتر کسي قادر به پيمودن آن است.آهاي تو که آخر جاده اي سلام!

+ سپهري 
گفت کدام راه نزديک تر است؟ گفتم به کجا؟ گفت به خلوتگه دوست.گفتم تو مگرفاصله اي ميبيني بين دل و ان کس که دلت منزل اوست
+ سپهري 
تبسم را فراموش نکن

لبخند بي هزينه ات گران ترين هديه است[گل]
 <    <<    71   72   73   74   75    >>    >