وبلاگ :
نگين شهداي قائم شهر وبلاگ تخصصي شهداي مسجد ابوالفضل ع پل سه تير
يادداشت :
( اشعار مربوط به ماه محرم .........)
نظرات :
22
خصوصي ،
2480
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
<<
116
117
118
119
120
>>
>
+
اعظم سبحاني
هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.
حضرت محمد (ص)
+
اعظم سبحاني
هر گاه ديدى كه مؤمن خاموش و با وقار است به او نزديك شو زيرا كه او كلمات حكمت آميز گويد.
حضرت محمد (ص)
+
اعظم سبحاني
در کارگه کوزه گري کردم راي
بر پله چرخ ديدم استاد بپاي
مي کرد دلير کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گداي
+
اعظم سبحاني
هنگام سپيده دم خروس سحري
داني که چرا همي کند نوحه گري
يعني که نمودند در آيينه صبح
کز عمر شبي گذشت و تو بي خبري
+
اعظم سبحاني
از نفرين مظلوم بپرهيز زيرا وي به دعا حق خويش را از خدا ميخواهد و خدا حق را از حق دار دريغ نميدارد .
حضرت محمد (ص)
+
اعظم سبحاني
بر خير و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمي به شادماني گذران
در طبع جهان اگر وفايي بودي
نوبت به تو خود نيامدي از دگران
+
اعظم سبحاني
اي صاحب فتوا ز تو پرکارتريم
با اين همه مستي زتو هُشيار تريم
تو خون کسان خوري و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوار تريم؟
+
اعظم سبحاني
از جمله رفتگان اين راه دراز
باز آمده اي کو که به ما گويد باز
هان بر سر اين دو راهه از سوي نياز
چيزي نگذاري که نمي آيي باز
+
اعظم سبحاني
اين قافله عمر عجب مي گذرد
درياب دمي که با طرب مي گذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري
پيش آر پياله را که شب مي گذرد
+
اعظم سبحاني
يک قطره آب بود و با دريا شد
يک ذره خاک و با زمين يکتا شد
آمد شدن تو اندرين عالم چيست؟
آمد مگسي پديد و ناپيدا شد
+
اعظم سبحاني
عمرت تا کي به خودپرستي گذرد
يا در پي نيستي و هستي گذرد
مي خور که چنين عمر که غم در پي اوست
آن به که بخواب يا به مستي گذرد
+
اعظم سبحاني
اي بس که نباشيم و جهان خواهد بود
ني نام زما و نه نشان خواهد بود
زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلل
زين پس چو نباشيم همان خواهد بود
+
اعظم سبحاني
ديدم به سر عمارتي مردي فرد
کو گِل بلگد مي زد و خوارش مي کرد
وان گِل با زبان حال با او مي گفت
ساکن ، که چو من بسي لگد خواهي کرد
+
اعظم سبحاني
ساقي ، گل و سبزه بس طربناک شده است
درياب که هفته دگر خاک شده است
مي نوش و گلي بچين که تا درنگري
گل خاک شده است سبزه خاشاک شده است
+
اعظم سبحاني
افسوس که سرمايه زکف بيرون شد
در پاي اجل بسي جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وي
کاحوال مسافران دنيا چون شد
<
<<
116
117
118
119
120
>>
>