نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    146   147   148   149   150    >>    >
 
در کلاس عاشقي عباس غوغا مي کند
در دل هر عاشقي عباس مأوا مي کند

هر کسي خواهد رود در مکتب عشق حسين
ثبت نامش را فقط عباس امضاء مي کند
دوباره فصل غم اومد
ماه اشک و شبنم اومد
شهر ما مشکي به تن کرد
عاشقا محرم اومد...
*****************************
ممنونم از حضورتون...
+ 313 

حسبناالله

بي‌سروسامان توام يا حسين!
دست به دامان توام يا حسين!
جان علي سلسله بندم مکن
گردم و از خاک بلندم مکن.
عاقبت اين عشق هلاکم کند
در گذر کوي تو خاکم کند.
مشعر حق! عزم منا کرده‌اي
کعبه شش گوشه بنا کرده‌اي

+ ناصر 
بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه، بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب

در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقي دارد

بال وقتي قفس پر زدن چلچه هاست

بي تو هر لحظه مرا بيم فرو ريختن است

مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست

باز مي پرسمت از مساله و دوري عشق

و سکوت تو جواب همه ي مساله هاست

+ ناصر 
حلال جميع مشکلات است حسين

شوينده ي لوح سيئات است حسين

اي شيعه تو را چه غم ز طوفان بلاست

جائي که سفينه ي نجات است حسين

همه جا زمزمه يا حسين و کربلاست / زمزمه ي ضجه هاي زينب و بچه هاست

خوشا به حال اونايي که دلهاشون تو بين الحرمين و کربلاست

آدم نمي شوم به علي،جان مادرت

قلاده ام بگير و رهايم مکن حسين



من لحظه اي ز ِياد تو غافل نمي شوم

ديوانه ي تو هستم و عاقل نميشوم


+ سيدعلي موسوي 
حضرت علي اکبر(ع)-شهادت


گمان مدار كه گفتم برو دل از تو بريدم

نفس شمرده زدم همرهت پياده دويدم

محاسنم به كف دست بود و اشك به چشمم

گهي به خاك فتادم گهي زجاي پريدم

دلم به پيش تو، جان در قفات، ديده به قامت

خداي داند و دل شاهد است من چه كشيدم

دو چشم خود بگشا و سوال كن كه بگويم

ز خيمه تا سر نعش تو چگونه رسيدم

ز اشك ديده لبم تر شد آن زمان كه به خيمه

زبان خشك تو را در دهان خويش مكيدم

نه تيغ شمر مرا مي كشت نه نيزه خولي

زمانه كشت مرا لحظه اي كه داغ تو ديدم

هنوز العطشت مي زد آتشم كه ز ميدان

صداي يا ابتاي تو را دوباره شنيدم

سزد به غربت من هر جوان و پير بگريد

كه شد به خون جوانم خضاب موي سفيدم

كنار كشته تو با خدا معامله كردم

نجات خلق جهان را به خونبهات خريدم

بگو به نظم جهان سوز "ميثم" اين سخن از من

كه دست از همه شستم رضاي دوست خريدم


مجمع زينبيون اهل بيت خوزستان

بيت آيت موسوي

zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com

عالم ، همه خاک کربلا بايدمان
پيوسته به لب ، خدا خدا بايدمان
تا پاک شود ، زمين ز ابناي يزيد
همواره حسين ، مقتدا بايدمان . . .
يا حسين
شيعيان در سر هواى نينوا دارد حسين

خون دل با كاروان كربلا دارد حسين

از حريم كعبه و جدش به اشكى شست دست

مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسين

بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است

ورنه اين بى حرمتى ها كى روا دارد حسين

آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى كند

عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين

دشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دين

داورى بين با چه قوم بى حيا دارد حسين

دشمنانش بى امان و دوستانش بى وفا

با كدامين سركند مشكل دوتا دارد حسين

رخت و ديباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جايى كه كفن از بوريا دارد حسين

اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار

كاندرين گوشه عزاى بى ريا دارد حسين
السلام عليک يا أباعبدالله
وعلي الارواح التي حلت بفنائک عليکم مني جميعا
سلام الله أبدا مابقيت وبقي الليل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد مني لزيارتکم
السلام علي الحسين
وعلى علي بن الحسين
وعلى أولاد الحسين
وعلى أصحاب الحسين

التماس دعا
شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:

«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»
يا ابوالفضل عباس‏(‏ع)
‏ ‏
تموم آبهاي اين حوالي/‏ که شعر تشنگيتو حفظ کردند/‏ اگه چشمن واسه چشمات مي جوشند/‏ اگه موجن دور دستات مي گردند...
-----------------------------------------
سلام بزرگوار؛
بروزم
فرصت داشتيدتشريف بياوريد.
التماس دعاي فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرج
ياثارالله
+ شهيدان خدا 
اگر ره بر تو و زينب ببستم
اگر قلب تو را مولا شکستم
ولي شرمنده ام از کرده ي خويش
مران اين بنده را از درگه خويش
بده اذنم که گردم جان نثارت
تسلائي که هستم شرمسارت
 <    <<    146   147   148   149   150    >>    >