نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    81   82   83   84   85    >>    >
 


اين قرارداد تا ابد ميان ما برقرار باد

چشمهاي من به جاي دست هاي تو!

من به دست تو آب مي دهم

تو به چشم من آبرو بده!

من به چشم هاي بي قرار تو

قول مي دهم

ريشه هاي ما به آب

شاخه هاي ما به آفتاب مي رسد

ما دوباره سبز مي شويم!


"قيصر امين پور"


بـه حباب نگران لب يک رود قسم

و به کوتاهي آن لحظه ي شادي که گذشت

غصه هم خواهد رفت...

آنچناني که فقط خاطره اي خواهد ماند

لحظه ها عريانند

به تن لحظه ي خودجامه ي اندوه مپوشان هرگز...


سهراب سپهري


به سراغ من اگر مي آييد

پشت هيچستانم

پشت هيچستان رگ هاي هوا پر قاصد هايي است

که خبر مي آرند از گل وا شده ي دورترين نقطه ي خاک

پشت هيچستان چتر خواهش باز است

تا نسيم عطشي در بن برگي بدود

زنگ باران به صدا مي آيد

آدم اينجا تنهاست

و در اين تنهايي سايه ي ناروني تا ابديت جاريست

به سراغ من اگر مي آييد

نرم و آهسته بيا ييد که مبادا ترک بردارد چيني نازک تنهايي من


سهراب سپهري

بار الها

هزار دشمنم ار مي‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باک

+ ناصر 
گاهي وقتا دلم واسه بچگيام تنگ ميشه !
بزرگترين دغدغه زندگيم مشق فردام بود …
اگر در آن دنيا روزي شمع به پروانه رسد دوباره او را خواهد سوزاند و اين تقدير است

بگزار راز شاعر را با تو بگويم پروانه ازغم عشقي دگر در آتش شمع سوخت و شمع بي اعتنا که نه عشق چشمانش را کور کرده بود و پروانه اي نديده بود در انتظار يار خود آب شد! پروانه ميخواست از غم دل آزادو هم ره شمع شود که خود را سوزاند / تنها گناه شمع عشق بود و پروانه عشق تنها گناهش بود

شمع وقتي پروانه را ديد که شعله اش در کنار جسد پروانه آرام گرفت!

شمع خود را سوزاند تا به وصال يار رسد / که دانست که سوختن پروانه اشتباهي بيش نبود؟

خداوندا

بي ما تو بسر بري به يک عمر

ما بي تو گـمـان مبر که يک دم

پروانه بي گنه سوخت ، شمع از فکر گنه خود را سوزاند
دنياي آدم برفي ها دنياي ساده ايست
اگر برف ببارد هست اگر برف نبارد نيست
مثل دنياي من و تو
اگر تو باشي هستم
اگر نباشي ..................
در روز جزا که گيرد دامن پروانه را او خود عاشق بودو به يکباره سوخت ندانست غم هجرش با دل شمع چه کرد
شمع پروانه را سوزاند خود نيز تنها شد / از غم هجرش زره زره آب شد
شمع اگر پروانه را سوزاند خير از خود نديد / آه عاشق زود گيرد دامن معشوق را
اي دوستان بيوفا رسم عاشق کشي رااز شمع بياموزيد / اگر پروانه را سوزاند خود نيز تا دم مرگ گريست
 <    <<    81   82   83   84   85    >>    >