امام باقر عليه السلام:
مَن لَم يَجعَلِ اللّه لَهُ مِن نفسِهِ واعِظا، فإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنيَ عَنهُ شيئا؛
كسى كه خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظه هاى مردم هرگز در او سودمند نمى افتد.
امام على عليه السلام:
لا واعِظَ أبلَغُ مِن النُّصحِ؛
هيچ واعـظـى مـؤثرتر از نصيحت نيست.
إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم يَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ؛
خداوند سبحان هيچ كس را به چيزى چون اين قرآن اندرز نداده است.
امام صادق عليه السلام:
السَّعيدُ يَتَّعِظُ بمَوعِظَةِ التَّقوى وإن كانَ يُرادُ بالمَوعِظَةِ غَيرُهُ؛
انسان سعادتمند، اندرزِ به تقوا را آويزه گوش خود مى كند، هرچند مخاطب آن اندرز كسى ديگر باشد.
لِلكَيِّسِ في كُلِّ شَيءٍ اتِّعاظٌ؛
انسان زيرك، از هر چيزى پندى مى آموزد.
أبلَغُ العِظاتِ الاعتِبارُ بِمَصارِعِ الأمواتِ؛
رساترين پندها، عبرت گرفتن از آرامگاه هاى مردگان است.
أصدَقُ القَولِ، وأبلَغُ المَوعِظَةِ، وأحسَنُ القَصصِ : كِتابُ اللّه؛
راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.
في صِفَةِ الدُّنيا: إنَّ الدُّنيا دارُ مَوعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِها... ذَكَّرَتهُمُ الدُّنيا فتَذَكَّروا،وحَدَّثَتهُم فصَدَّقوا، ووَعَظَتهُم فاتَّعَظوا؛
- در وصف دنيا- : همانا دنيا... سراى پند است براى كسى كه پند گيرد... دنيا به آنان يادآورى كرد و ايشان يادآور شدند، آنان را خبر داد و ايشان تصديق كردند، آنان را پند داد و ايشان پندش را پذيرفتند.
إذا أحَبَّ اللّه عَبدا وعَظَهُ بالعِبَرِ؛
هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، او را با عبرت ها پند دهد.
مَن فَهِمَ مَواعِظَ الزَّمانِ لَم يَسكُنْ إلى حُسنِ الظَّنِّ بالأيّام؛
هركه پندهاى زمانه را بفهمد، به روزگار خوشبين نباشد.
العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ؛
خردمند كسى است كه تجربه ها او را پند دهد.
كَفى عِظَةً لِذَوي الألبابِ ما جَرَّبوا؛
براى خردمندان، تجربه هاى آنان پندى است كافى.
في وَصيَّتِهِ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ: أحيِ قَلبَكَ بالمَوعِظَةِ؛
- در مـقام انـدرز بـه فـرزند خود-: دلت را بـا اندرز زنده گردان.
المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ، وجَلاءُ القُلوبِ؛
اندرزها صيقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.
بالمَواعِظِ تَنجَلي الغَفلَةُ؛
با اندرزهاست كه (پرده) غفلت كنار مى رود.