عشق يعني يک استخوان و يک پلاک
سالهاي سال تنهاي تنها زير خاک . . .
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقي ز مردن نهراس / مردار بود هر آنکه او را نکشند . .
ز آسمان عرفان، تابنده اختري رفت / وز کنج علم و ايمان، ارزنده گوهري رفت
سرباز پيشتازي از خيل عشقبازان / از صفحه ي شجاعت يکتا دلاوري رفت
پندار ما اين است که ما مانده ايم و شهدا رفته اند
اما حقيقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند
خوشا آنان که جانان مي شناسند / طريق عشق و ايمان مي شناسند
بسي گفتيم و گفتند از شهيدان / شهيدان را شهيدان مي شناسند .
گل اشکم شبي وا ميشد اي کاش / همه دردم مداوا ميشد اي کاش
به هر کس قسمتي دادي خدايا / شهادت قسمت ما ميشد اي کاش
خوشا آنان که با عزت ز گيتي / بساط خويش برچيدند و رفتند
ز کالاهاي اين آشفته بازار / شهادت را پسنديدند و رفتند . . .
بدي کرديم، خوبي يادمان رفت / ز دلها لاي روبي يادمان رفت
به ويلاي شمالي خو گرفتيم / شهيدان جنوبي يادمان رفت . .
کوله بارى پر زمهر انبيا دارد شهيد / سينهاى چون صبح صادق، باصفا دارد شهيد
اين نه خون است اى برادر بر لب خشکيدهاش / بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهيد
به ويلاي شمالي خو گرفتيم / شهيدان جنوبي يادمان رفت . . .
شادي روح شهدا صلوات
شهيدان از مي توحيد مستند / شهيدان سرخوش از جام الستند
نمردند و نمي ميرند هرگز / شهيدان زنده ي جاويد هستند . . .
در سينهام دوباره غمي جان گرفته است
« امشب دلم به ياد شهيدان گرفته است »
تا لحظهاي پيش دلم گور سرد بود
اينک به يمن ياد شما جان گرفته است
روييده زتربت شهيدان، گل سرخ / پيغام شهيد است به دوران، گل سرخ
تا جان دگر فدا کند رهبر را / روييده هزار باغ و بستان، گل سرخ . . .
ي شهيدان ، عشق مديون شماست / هرچه ما داريم از خون شماست
اي شقايق ها و اي آلاله ها / ديدگانم دشت مفتون شماست . . .