وبلاگ :
نگين شهداي قائم شهر وبلاگ تخصصي شهداي مسجد ابوالفضل ع پل سه تير
يادداشت :
( شهيد سيد مجتبي حسيني )
نظرات :
20
خصوصي ،
2659
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
<<
36
37
38
39
40
>>
>
+
معصومه نورخواه
به نام خدا
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند : در باغهاي بهشت برويد و استفاده کنيد ، عرض کردند باغهاي بهشت چيست ؟ فرمود ذکر خدا در هر شام و سحر بگوييد و به ياد خدا باشيد. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 148
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) : هرکس بخواهد بفهمد درجه اش در پيشگاه خدا چيست ( چه درجه اي پيش خدا دارد ) نگاه کند ببيند منزلت خدا در نزد او چقدر است ، زيرا که خداي تعالي بنده را احترام ميکند ، به همان اندازه که بنده حرمت خدا را نگاه دارد. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 148
رسولخدا (صلي الله عليه و آله) : همانا فرشتگان بر مجلسها و انجمنها ذکر خدا ميگذرند و بر فراز سر آنان مي ايستند بواسطه گريه آنان گريه ميکنند و بر دعاي آنان آمين مي گويند.
ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 150
سلام عليکم اعياد ربيع الاول بر شمابزرگوار و خانواده ي ارجمندمبارک.
التماس دعا
+
ساجده
دوست عزيز و محترم ممنون از حضورت من چند وقتي نبودم...
ببخشيد.
+
عليرضا
سلام دوست خوبم ممنونم که سر زدي يه لطف ميخواستم ازتون بکنم از اين به بعد بيا به اين ادرس جديدم تو گوگل بزن(دانلود کليپ شهدا )
ممنون
+
فاطمه باصري
سلام عزيزم
خدايا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم
اميدوارم اگر قرار به برآورده نشدنش هست
از حکمت تو باشد تا بي لياقتي من . . .
+
هيئت محبين اهل البيت قم
دلت را ببين
آينهايست از آنچه کردهاي.
اگر تميز و شفاف است، نور از آن تلألو خواهد کرد؛
اگر هم کدر و يا شکسته...
خدايا آينهي دلم را مرکز تلألو نورانيتت قرار بده.
انشاالله که رستگار شوم...
+
ناصر
باسلام
بروزم بامطلب
مشکل اصلي من از حدود يک سال پيش شروع شد. پدر و مادرم به دليل
اين که من تنها بچه خانواده هستم و ضمنا وضع ماديشان هم خوب است،
دختر خالهام را که در خانوادهاي متوسط زندگي ميکند، به فرزندي که چه
عرض کنم به سرپرستي قبول کردند. (البته لازم به تذکر است که دختر
خالهام هم همسن خود من است.) بله از آن تاريخ به بعد مشکل من
شروع شد...
چند روز مانده به عمليات کربلاي 4، نامهاي از يک پسر هفده ساله
به مجله «زن روز» ميرسد. در آن نامه، جواني که خود را «امير» معرفي
کرده و هيچ نشاني ديگري (عکس يا نامخانوادگي) از خود باقي نگذاشته،
درد دلي از وضعيت خانواده
ادامه درhttp://nasserbistjan.blogfa.com
+
پروشات
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهاي زمانه را فراموشم کرد
يک سيـــنه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوي تو خاموشم کرد
+
پروشات
يک لحظه نشد خيالم آزاد از تو
يک روز نگشت خاطرم شاد از تو
داني که ز عشق تو چه شد حاصل من
يک جان و هزار گونه فرياد از تو
+
پروشات
ديدي آن را که تو خواندي به جهان يارترين
سينه را ساختي از عشقش سرشارترين
آنکه مي گفت منم بهر تو غمخوارترين
چه دلآزارترين شد چه دلآزارترين
+
پروشات
دلم به ناله در آمد که
اي صبور ملول
درون سينه اينان نه دل
که گِل بوده ست
+
پروشات
نها
غمگين
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکي به رخم دويد ناگاه
روي تو شکفت در سرشکم
ديدم که هنوز عاشقم آه
+
...صدفـــ
مي خواهم برگردم به روزهاي کودکي :
آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود…
عشــق ، تنها در آغوش مادر خلاصه ميشد…
بالاترين نــقطه ى زمين ، شـانه هاي پـدر بــود…
بدتـرين دشمنانم ، خواهر و برادر هاي خودم بودند…
تنــها دردم ، زانو هاي زخمـي ام بودند…
تنـها چيزي که ميشکست ، اسباب بـازيهايم بـود…
و معناي خداحافـظ ، تا فردا بود…
+
...صدفـــ
چيزي رآ جـآ گذآشتمـ ــ در عبور قَـطآرِ سريــع الــسير
“زمــآنــ” آيــا بآز مــي گردد زمـآنـ ؟!
کـودکــي هآيمـ را در ايــستگآهِـ تولًـد ، جـآ گذآشتمـ ــ بــآز گـرد! ”
مــي خوآهمـ کودَکــ ـي کنم
+
...صدفـــ
دلم ميخواهد اين کوچه باغ پاييز زده که در آن قدم گذاشته ام بي پايان باشد
آنگاه که قرار است به پايان آن برسم از دنيا وداع گفته باشم
تا تنها پاييز را ببينم ،ديگر نميخواهم رهگذري را ببينم که روي
برگها پا ميگذارد و قدر پاييز را نمي داند
+
جامانده
سلام
ممنون از حضور گرم و سبزتون.عالي بود مجددا چشم براه حضور گرم و انتقادات سازنده تون هستم.
ياعلي
................
خدايا تو را غريب ديدم و غريبانه غريبت شدم
تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم
تو را وفادار ديدم و هر جا که رفتم باز گشتم
تو را گرم ديدم و در سردترين لحظه ها به سراغت آمدم
تو مرا چه ديدي که وفادار ماندي…؟
<
<<
36
37
38
39
40
>>
>