وضو و نماز و قنوتم بدون ولايت صفايي ندارد
دلي که نشد خانه ياس نرگس خراب است ويران بهايي ندارد
مرا در کمندت بيفکن که ديگر گرفتار عشقت رهايي ندارد
خوشا آنکه غير از ظهورت نگارا شب قدر ديگر دعايي ندارد
يد الله ي و حق به جز دست مشگل گشاي تو مشگل گشايي ندارد
غلام تو ام از ازل تا قيامت که اين بنده گي انتهايي ندارد
بيا تا جوانم بده رخ نشانم
که اين زندگاني وفايي ندارد
نگارا نگاهي به جز نوش لعلت دل زخم خورده دوايي ندارد
بيا تا نمردم به فکر دوا باش
به فکر علاج بي نوا باش
نداري غلامي به تنهايي من
نديدم غريبيبه تنهايي تو
نداري اسيري به شيدايي من
نديدم کسي را به آقايي تو
اميد غريبانِ تنها کجايي
چراغ سر قبر زهرا کجايي
تجلي طاها
گل اشک مولا
دل آشفته ي داغان
کوچه ي غم
گرفتار گودال خونين
در افکار غم هاي زينب
سيه پوش قاسم
عزادار اکبر گل باغ ليلا
پريشان دست علم گير سقا
نفس هاي سجاد
نواهاي باقر
دعاهاي صادق
کس بي کسي هاي شب هاي کاظم
حبيب رضا و انيسِ غريبِ جواد الائمه
تمناي هادي
عزيز دل عسکري
پس نگارا بفرما کجايي
دلم جز هوايت هوايي ندارد
لبم غير نامت نوايي ندارد
تو خورشيدي و ذره پرور تريني
فداي سجاياي زهرايي تو
نداري خماري به مشتاقي من
نديدم نگاهي به صحبايي تو
نداري خرابي به بي تابي من
نديدم صبويي به مينايي تو
نداري به کويت زمن بينوا تر
نديدم کريمي به طاهايي تو
نداري گدايي به رسوايي من
نديدم نگاري به زيبايي تو
نداري مريضي به بد حالي من
نديدم دمي چون مسيحايي تو
و پايان اين بي قراري بهشت است
بهشتي که سر خوش ز ديدار ياري
نسيم کرامت وزيدن گرفته
و باران رحمت چکيدن گرفته
مبادا بدوزي نگاه دلت را
به مردم که بازار يوسف فروشي در اين دوره ي بد شديدا گرفته
خدايا به روي درخشان مهدي
به زلف سياه و پريشان مهدي
به قلب رئوفش که درياي داغ است
به چشمان از غصه گريان مهدي
به لبهاي گرم علي يا علي اش
به ذکر حسين و حسن جان مهدي
به دست کريم و نگاه رحيمش
به چشم اميد فقيران مهدي
به حال نيازو قنوت نمازش
به سبحانَ سبحانَ سبحانِ مهدي
به برق نگاه و به خال سياهش
به عطر مليح گريبان مهدي
به حج جميلش به جاه جليلش
به صوت حجازي قران مهدي
به صبح عراق شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدي
به جان داده هاي مسير عبورش
به شهد شهود شهيدان مهدي
مرا دائم الاشتياقش بگردان
مرا سينه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر اين بنده ي بي سرو پا
مرا همدمو محرم و هم رکاب
سفرها ي سوي شام و خراسان عراقش بگردان
نديدم شَهي در دل آرامي تو
به قربان اخلاق مولايي تو
که دنيا به خسران عقبي نيرزد
به دوري ز اولاد زهرا نيرزد
و اين زندگاني فاني جواني
خوشي هاي امروز و اينجا
به افسوس بسيار فردا نيرزد
اگر عاشقانه هوادار ياري
اگر مخلصانه گرفتار ياري
اگر آبرو ميگذاري به پايش
يقينا يقينا خريدار ياري
بگو چند جمعه گذشتي ز خوابت
چه اندازه در ندبه ها زارِ ياري
به شانه کشيدي غم سينه اش را
و يا چون بقيه تو سر بار ياري
اگر يک نفر به او وصل کردي
براي سپاهش تو سردار ياري
به گريه شبي را سحر کردي يا نه؟
چه مقدار بيما رو بي تاب ياري
اگراشک داري به شکرانه اش هااا !!!
که مست نگاه گوهر بار ياري
دل آشفته بودن دليل کمي نيستي
اگر بي قراري بدان يار ياري
دوباره بساط طرب شد محيا
دوباره رسيده شب شور و غوغا
شب مي فروشي شب باده نوشي
شب لب نهادن به لبها ي صحبا
شب هوو کشيدن گريبان دريدن
شب پر کشيدن پريدن به بالا
چه شب که زهرا دعا کرده تا ما
همه شيعه گرديم و بيتاب مولا
غلامي اين خانواده دليل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسيرت مشخص اميرت مشخص
مکن دل دل اي دل بزن دل به دريا
همه هست آرزويم که بيينم از تو رويي
چه زيان تو را که من هم برسم به آرزويي
به کسي جمال خود را ننمودهاي و ببينم
همه جا به هر زباني بود از تو گفتگويي
اي ماه فاطمه!
به آن اميد که از افق نور بازگشت تو را دريابم،
همه شب ستاره مي شمارم تا صبح ديدارت فرا رسد . . .
ميلاد مهدي(عج)، تصنيف سرخ ترانه هاي انتظار بر رهبر و مولايمان حضرت سيدعلي،شما دوست عزيز و عموم مسلمين جهان مبارک باد
مي شود تنهايي بچگي کرد
تنهايي بزرگ شد
تنهايي زندگي کرد
تنهايي مُرد
ولي قهـوه ي غروب هـاي دلگيـر ِ جـمعـه را
نمي شود تنهايي خورد...!