ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2   3   4   5    >>    >
 

شنيده بوديم نماز جماعت و اول وقت برايش اهميت دارد، ولي فکر نمي کرديم اينقدر مصمم باشد! صداي اذان که بلند شد، همه را بلند کرد، انگار نه انگار که عروسي است، اون هم عروسي خودش! يکي را فرستاد جلو، بقيه هم پشت سرش، نماز جماعتي شد به يادماندني.

شهيد محمد علي رهنمون

پرستار به صورت رنگ پريده و لب هاي ترک خورده مجروح حاج احمد هم متوسليان نگاه کرد و بعد به پاهاي زخمي اش. گفت: «برادر اجازه بدهيد داروي بي هوشي تزريق کنم. اين طوري کمتر درد مي کشيد.» حاجي هم ناله اي کرد و گفت: «نه! بي هوشم نکن! دارويت را نگهدار براي آنهايي که زخم هاي عميق تري دارند.»
زمستان بود و دم غروب کنار جاده يک زن و ُيک مرد با يک بچه مونده بودن وسط راه. من و علي (شهيد علي چيت سازيان) هم از منطقه بر مي گشتيم. تا ديدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون. پرسيد:"کجا مي رين؟ "مرد گفت: کرمانشاه . علي گفت: " رانندگي بلدي گفت بله بلدم!. علي رو کرد به من گفت: "سعيد بريم عقب. "مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و ما هم عقب تويوتا. عقب خيلي سرد بود، گفتم: آخه اين آدم رو مي شناسي که اين جوري بهش اعتماد کردي؟. اون هم مثل من مي لرزيد، لبخندي زد و گفت:"آره، اينا همون کوخ نشينايي هستن که امام فرمود به تمام کاخ نشين ها شرف دارن. تمام سختي هاي ما توي جبهه به خاطر ايناس.
کوچه کوچه بنازم به عابري که نيامد
غزل غزل بنويسم ز شاعري که نيامد

شکسته بغض غرورم در انتظار عجيبي
دعا کنيد بيايد ... مسافري که نيامد ...



الهم عجل لوليک الفرج به حق حضرت زينب
[گل][گل][گل]
در خلوت شب ز حق صدا مي ايد
از عطر سحر بوي خدا مي ايد

با گوش دگر شنو به غوغاي سکوت
کز مرغ شب اواز دعا مي ايد


ماه رمضانتون پر برکت
التماس دعا
ياعلي[گل][گل][گل]

سلام چطوري امشب خونه ي حاج آقاشام بوديم.
سلام اين جمله پايين رو حتما شنيدي

در قيامت همه آرزو مي کردند کاش جزء فاطميون بودند.
دين اسلام با بعثت نبيّ مکرّم صلّي الله عليه وآله آغاز و با ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام کامل

و با عاشورا ابقاء شد وبا فاطميه گسترش يافت.

- فاطميّه، فرقان حقّ وباطل و امتياز مؤمن وغيرمؤمن است ونسل امروزبايد...
که فاطميّه احياءشود وفاطميه عاشورايي برگزارشود
مواظب باشيم از قافله عقب نمانيم مخصوصا که دغدغه مشترک مقام معظم رهبري و مراجع معظم تقليد هم هست

کتاب زيباي فرياد مهتاب در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها است
من فقط دوست دارم هممون براي فاطميه کاري بکنيم
شما که سايت خوب و فرهنگي داري بيا در تقارن نو روز و فاطميه هر کاري براي اين که حفظ حرمت ايام بشه انجام بديم از خدمون حتي شروع کنيم
مثلا من پارسال اين کتابو تو شهرم بيرجند پخش کردم خيلي کتاب خوب و زيبايي البته کتابهاي جون پسند ديگه اي هم هست مثل سبک زندگي فطمي و عاشوراي فطمي و حوادث فاطمي که اگر خواستيد دانلود کنيد بريد به سايت www.safiran135.ir , و اگر خاستيد اين کتاب کار کنيد يا به ايميلم يا وبم خبر بديد تا با نصف قيمت براتون جور کنم
اين کتاب ارزش مند انشالله به عشق حضرت زهرا سلام الله عليها در شهر خودتون کار کنيد مي تونيد بگرديد و باني پيدا بکنيد وبعد مثلا200تا 500 يا 1000 عدد بخريد به نصف قيمت و و با همان نصف قيمت که خريديد تکي تکي بفروشد تا مردم بخرند ميتونيد براي خريد کتاب در تيراژ بالا و برگزاري روش مسابقه که خود کتاب هم مسابقه رو آخرش داره/ انشاالله ا راهنماييتون کنم هم براي خريد نصف قيمت پشت جلد کتاب هم براي برگزاري مسابقه ، فرق اين کتاب با کتاب هاي ديگه اينه که به سبک رمان مانند و بسيار مخاطب پسنده ، فايل صوتيشو يا فايل نوشتشو بخونيد حتما چون خودتون هم با واقايع بعد از شهادت پيامبر آشنا بشيد راستي پخش فايل صوتي اين کتاب هم جايز است

اين لينک متن کتاب
http://www.m12.ir/oneBookReader.php?id=106

اين لينک فايل صوتيش
http://www.m12.ir/detailShowMotafa.php?id=36

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمايل دارد

بي تو چنديست که در کار زمين حيرانم
مانده ام بي تو چرا باغچه ام گل دارد
در باغ که ميرسي بگو ياس سلام
اي بوته سبز پر ز احساس سلام
دستت که به آب خورد برخيز و بگو
اي تشنه لب فرات عباس سلام
ي آينه جمال هستي اي نقطه اتصال هستي
با آنکه تو آخرين امامي در زمره اولين به نامي
با قدرت و ياري خداوند عالم بوجود توست پابند
هم آدم و هم کليم و عيسي داوود و خليل و خضر هر جا
دارند بتو سر ارادت هنگام ظهور در رکابت
اي جان جهان آفرينش ما را زحضور توست خواهش
اکنون که گرفته شر همه خاک با دست ستمگران سفاک
شمشير برآر از نيامت زن سکه سلطنت به نامت
مردم همگي در انتظارند جان بر کف دست، بي قرارند
خواهند که در رکابت اي جان اين جان به رهت کنند قربان
تاخير اگر کني در اين کار کار همه خلق مي شود زار
بي تو همه چيز مي شود"لا" با تو همه چيز خوب و والا
کن پاي تو در رکاب مهدي ما متنظر جواب مهدي
"اللهم عجل لوليک الفرج"
شادي روح شاعر اين اشعار زيبا صلوات
از آسمان دل من خورشيد و مه برآمد

شب ميلاد احمد(ص) با پور حيدر آمد

همه شادي نماييد که ميلاد نبي شد

جلوه ي نور صادق ز بعدش منجلي شد.
عيد ميلاد رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) بر شما و خانواده ارجمندتان تهنيت و گرامي باد.
التماس دعا
سلام به خواهر بزرگوار
ممنون از حضورتان عذر تقصير بابت کم کاري ام و بازديد از وبلاگتان را پذيرا باشيد . حتما در آينده جبران خواهد شد.
ايام ماه ربيع الاول بر شما مبارک باد. در پناه خدا و زير سايه امام زمان(عج) سالم و موفق باشيد. انشا الله

سلام خدا قوت از حضور گرم شما تشکر مي کنم ياد شهدا وامام شهدا زنده باد
امام حسين(ع)-مناجات اربعين


گر چه پايين تر از اين مرتبه ها جاي من است

اين که اين گونه ام از برکت آقاي من است

عده اي در پي اعجاز مسيحا هستند

عليِ اکبر ارباب، مسيحاي من است

نهضتش مکتبم و روضه ي او مدرسه ام

«يا حسين بن علي» کل الفباي من است

هر کجا روضه گرفتند برايش رفتم

در عوض مادر او شافع فرداي من است

از همان روز که از مادر خود زاده شدم

روضه هاي پسر فاطمه مبناي من است

شب جمعه حرم و سينه زني دور ضريح

به خداوند که هر ثانيه روياي من است

سالي يک بار نه، ده بار نه، صد بارم نه

هر شب روضه ي آقا شب يلداي من است

اربعين آمد و من باز نرفتم به حرم

باز هم چشم ترم در پي ويزاي من است

مجمع زينبيون اهل بيت خوزستان

بيت آيت الله موسوي

zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com
حضرت زينب(س)-اربعين


اگر چه با اسارت، کوچ از اين دشت بلا کردم

نه تنها شهر کوفه شام را هم کربلا کردم

صفايم کربلا و مروه شام، اسم تو لبّيکم

شروع سعي از گودال تا طشت طلا کردم

چهل منزل زيارت کرده ام ماه جمالت را

چهل منزل در نماز شب تو را هر شب دعا کردم

به اجراي وصيّت هاي تو تنها کمر بستم

جفا بعد از جفا ديدم به عهد خود وفا کردم

جدا شد بند بندم در کنار قتلگاه از هم

دمي که دخترت را از روي نعشت جدا کردم

دلم در قتلگه بودو دم دروازه ي کوفه

جمالت را زيارت بر فراز نيزه ها کردم

تو از بالاي ني با چشم خود با من سخن گفتي

من از محمل تو را با فرق خونينم صدا کردم

تو با آواي قرآن معجز ختم رسل کردي

من از يک خطبه اعجاز عليِ مرتضي کردم

امام من تو بودي تا سر بشکسته ات ديدم

به محمل سر شکستم بر امامم اقتدا کردم

نمي دانم چگونه بي تو رفتم بي تو برگشتم

نمي پرسي چه ها ديدم چه گفتم چه ها کردم؟

نماز شب نشسته خواندم امّا روز، استادم

به شمشير بيانم نهضتي ديگر به پا کردم

به دست بسته در بزم يزيد بي حيا رفتم

ولي از دست زين العابدين زنجير وا کردم

غريبيِّ عليّ و فاطمه بر من مجسّم شد

شبي که دخترت را دفن در ويران سرا کردم

کنار طشت زر ديدم که زهرا بر تو مي گريد

گريبان چاک دادم با صاحب عزا کردم

اگر چه قامتم خم شد قيامت کرد هر گامم

به جان مادرم حقّ قيامت را ادا کردم

مرا در مجلس نامحرمان ديدي ز طشت زر

نگاهم کردي و از گريه ي چشمت حيا کردم

سفير کوچکت در شام ماند و از براي او

سفارت خانه اي با وسعت عالم بنا کردم

مجمع زينبيون اهل بيت خوزستان

بيت آيت الله موسوي

zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com
   1   2   3   4   5    >>    >